اشتباه بزرگی به اسم اعتماد...
اشتباه بزرگی به اسم اعتماد...
پارت نوزدهم
___________
ویو ا.ت
رمز در رو زد و آروم وارد شد ...چشمش به کفش های پاشنه بلند قرمز جلو در افتاد ...استرس کل وجودش رو فرا گرفت ...آروم وارد خونه شد ...کیفش رو روی میز گذاشت ...صدای خنده رو از طبقه بالا شنید ...آروم جوری که صدای پاش رو کسی نشنوه از پله ها بالا رفت ...در اتاق رو نیمه باز گذاشت ...با دیدن تهیونگ و دختر کناریش که روی خودشون و پتو کشیدن و دارن سریال نگاه میکنن بغضش گرفت ...چرا دوباره اعتماد کرد؟!...چرا قبولش کرد؟!...از خونه خارج شد ...یونگی راست میگفت نباید بهش اعتماد میکردم ...اینکه میرفتم جلو با تهیونگ سر و صدا میکردم فقط خودم رو خورد میکردم ...وارد عمارت جیمین شد ...جیمین روی مبل داشت سریال میدید ...
ات:سلام...
@سلا...چیزی شده؟؟...ات خوبی ؟!
ات:نه...خوب نیستم
@یعنی چی ؟؟...چی شده؟!
ات:(تعریف کردن کل ماجرا)
@چی داری میگی؟؟...تو هم همینجوری ولش کردی ؟....بلند شو بریم ...
ات:نمیخواد...
@گفتم بلند شوو(داد و عصبی)
جیمین از خونه بیرون رفت...سوار ماشین شد و سمت خونه تهیونگ حرکت کرد ...بعد از نیم ساعت رسیدند وارد خونه شد و از پله ها بالا رفت ...در اتاق رو محکم باز کرد
@مردیکه عوضییی(داد)
ات:جیمین...
_چی شده!
@میگی چیشده؟!
جیمین نزدیک تخت رفت و پتو رو محکم از روی اون دونفر کشید کم باعث جیغ دختری که کنار تهیونگ بود شد...
@هنوز هم نمیدونی چیشده؟!...
_من...
@دیگه عمرا بزارم از دو کیلومتری ا.ت رد بشی...
جیمین دست ا.ت رو گرفت و از خونه زد بیرون ...
پرش زمانی به چند روز بعد ...
ویو راوی ...
از ماجرا تهیونگ و ا.ت چند روزی میگذره ...تهیونگ بابت کاری که کرده ناراحت و پشیمون هست ولی...بعضی از اشتباه ها راه برگشت ندارن ...نمیتونی یه اشتباه رو بکنی بعد که پشیمون شدی بخوای جبران کنی ...تهیونگ بعد از فوت پدرش رئیس شرکت پدرش شد...جیمین بعد از پیشنهاد همکاری به ا.ت ...ا.ت رو سهام دار شرکت خودش کرد و با ا.ت توی یه شرکت کار کرد ....شدن معروفترین افراد جهان که همه چه از شرکت ها چه از مدل ها و برند های معروف آرزو قرارداد بستن با اون ها رو داشتند ...راستی چرا از جیمین و عشق اولش سولهی نمیپرسین؟!... باید اینجوری پس براتون تعریف کنم ...
ویو جیمین
بالاخره تصمیم خودش رو گرفت ...دست گل رو تو دستش محکم گرفت و زنگ خونه یونگی رو زد ...یونگی در رو باز کرد و جیمین آروم وارد خونه شد
#چیزی شده ؟؟
@.....
ادامه کامنت
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#TAEHYUNG
پارت نوزدهم
___________
ویو ا.ت
رمز در رو زد و آروم وارد شد ...چشمش به کفش های پاشنه بلند قرمز جلو در افتاد ...استرس کل وجودش رو فرا گرفت ...آروم وارد خونه شد ...کیفش رو روی میز گذاشت ...صدای خنده رو از طبقه بالا شنید ...آروم جوری که صدای پاش رو کسی نشنوه از پله ها بالا رفت ...در اتاق رو نیمه باز گذاشت ...با دیدن تهیونگ و دختر کناریش که روی خودشون و پتو کشیدن و دارن سریال نگاه میکنن بغضش گرفت ...چرا دوباره اعتماد کرد؟!...چرا قبولش کرد؟!...از خونه خارج شد ...یونگی راست میگفت نباید بهش اعتماد میکردم ...اینکه میرفتم جلو با تهیونگ سر و صدا میکردم فقط خودم رو خورد میکردم ...وارد عمارت جیمین شد ...جیمین روی مبل داشت سریال میدید ...
ات:سلام...
@سلا...چیزی شده؟؟...ات خوبی ؟!
ات:نه...خوب نیستم
@یعنی چی ؟؟...چی شده؟!
ات:(تعریف کردن کل ماجرا)
@چی داری میگی؟؟...تو هم همینجوری ولش کردی ؟....بلند شو بریم ...
ات:نمیخواد...
@گفتم بلند شوو(داد و عصبی)
جیمین از خونه بیرون رفت...سوار ماشین شد و سمت خونه تهیونگ حرکت کرد ...بعد از نیم ساعت رسیدند وارد خونه شد و از پله ها بالا رفت ...در اتاق رو محکم باز کرد
@مردیکه عوضییی(داد)
ات:جیمین...
_چی شده!
@میگی چیشده؟!
جیمین نزدیک تخت رفت و پتو رو محکم از روی اون دونفر کشید کم باعث جیغ دختری که کنار تهیونگ بود شد...
@هنوز هم نمیدونی چیشده؟!...
_من...
@دیگه عمرا بزارم از دو کیلومتری ا.ت رد بشی...
جیمین دست ا.ت رو گرفت و از خونه زد بیرون ...
پرش زمانی به چند روز بعد ...
ویو راوی ...
از ماجرا تهیونگ و ا.ت چند روزی میگذره ...تهیونگ بابت کاری که کرده ناراحت و پشیمون هست ولی...بعضی از اشتباه ها راه برگشت ندارن ...نمیتونی یه اشتباه رو بکنی بعد که پشیمون شدی بخوای جبران کنی ...تهیونگ بعد از فوت پدرش رئیس شرکت پدرش شد...جیمین بعد از پیشنهاد همکاری به ا.ت ...ا.ت رو سهام دار شرکت خودش کرد و با ا.ت توی یه شرکت کار کرد ....شدن معروفترین افراد جهان که همه چه از شرکت ها چه از مدل ها و برند های معروف آرزو قرارداد بستن با اون ها رو داشتند ...راستی چرا از جیمین و عشق اولش سولهی نمیپرسین؟!... باید اینجوری پس براتون تعریف کنم ...
ویو جیمین
بالاخره تصمیم خودش رو گرفت ...دست گل رو تو دستش محکم گرفت و زنگ خونه یونگی رو زد ...یونگی در رو باز کرد و جیمین آروم وارد خونه شد
#چیزی شده ؟؟
@.....
ادامه کامنت
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#TAEHYUNG
۱۱.۱k
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.