ماشین زمان...
ماشین زمان...
پارت بیست و سوم
____________
ویو ا.ت
ات:میشه بریم قصر ملکه مادر؟!
#کوک:اونجا چرا بانوی من؟!
ات:لطفا خیلی خستم میخوام برم اونجا
@جین:جونگکوک تو میتونی باهاش بری؟!
#اره ...میرم
ات:ممنون ...
سمت قصر ملکه مادر حرکت کردند
ا.ت آروم وارد اتاق شد لباس های ملکه مادر روی میز بود
روی صندلی نشست و سرش رو روی لباس های ملکه مادر گذاشت
ات:مامان...بهت قول داده بودم نه؟!...به قولم عمل کردم؟!
احساس پوچ بودن دارم ...دقیقا زمانی که داشت همه چی خوب میشد گند زدم ...دقیقا زمانی که ...هوممم...هیچی برای گفتن ندارم ...
نفس عمیقی کشید ...
ات:احساس میکنم وقتشه از اینجا برم ...برگردم به دنیا خودم ...به زمانی که خودم زندگی میکردم ...دلم برای پسر عموم که باهاش زندگی میکردم تنگ شده ...اون کلی بهم چیز میز یاد داد...
ا.ت سرش رو آورد بالا ...احساس میکرد بوی سوختنی میاد
ات:بوی سوختنی میاد...آتیش!
جونگکوک سریع وارد اتاق شد
#بانوی من قصر ملکه مادر آتیش گرفته بیاید بیرون...بیاید بیرونن
جونگکوک دست ا.ت رو گرفت و کشید بیرون جین با بقیه سرباز ها برای خاموش کردن آتیش اومده بودند ...
ا.ت به قصری که در حال سوختن بود نگاه کرد ...کی اینکار رو کرد؟؟...
بقیه درباریان و امپراطور و هانا اومده بودند ...ا.ت نگاهی به امپراطور کرد و سرش رو آروم تکان داد...
@بانوی من بهتره از اینجا برید ...جونگکوک ملکه رو ببر ...خودم بهتون خبر میدم ...برید
جونگکوک آروم ا.ت رو به سمت قصر خودش برد
ات:کی اونجا رو آتیش زد ؟!...
#نمیدونم ....هیچکس دور قصر ملکه مادر نبود ولی یه دفعه قصر از پشت آتیش گرفت...
ات:از پشت؟!
#اوهوم...
ات:انبار...انبار باروت!
#چی؟؟
ات:فاصله انبار باروت تا قصر ملکه مادر چیزی نیست ...بیا بریم اونجا ...
#نه بانوی من ...
ات:جونگکوک بیا...
سمت انبار حرکت کردن
ات:درسته...رد پودر آتش زا...
#که تا قصر ملکه مادر کشیده شده...
ات:کی کلید اینجا رو داره؟!
#نمیدونم ...باید از سوکجین بپرسیم اون خبر داره ...
ات:آره ...بریم ...
ا.ت سمت قصر خودش حرکت کرد که جین رو دید
@بانوی من اوضاع خیلی خراب شده همه دارن این اتفاق رو میندازن گردن شما و امپراطور...
ات:کلید انبار باروت رو کی داره؟!
@چی؟!
ات:کلید انبار باروت!
@وزیر کیم از جناح غرب ...
ات:درسته ... وزیر کیم ...عموی کیم هانا اون اینکار رو کرده...
#چرا باید اینکار رو بکنه وقتی که....الان میام ...
جونگکوک رفت
پرش زمانی به چند روز بعد ...
ویو ا.ت
ادامه کامنت !
#bts#army#BTS#ARMY#fake#YOONGI#SUGA
پارت بیست و سوم
____________
ویو ا.ت
ات:میشه بریم قصر ملکه مادر؟!
#کوک:اونجا چرا بانوی من؟!
ات:لطفا خیلی خستم میخوام برم اونجا
@جین:جونگکوک تو میتونی باهاش بری؟!
#اره ...میرم
ات:ممنون ...
سمت قصر ملکه مادر حرکت کردند
ا.ت آروم وارد اتاق شد لباس های ملکه مادر روی میز بود
روی صندلی نشست و سرش رو روی لباس های ملکه مادر گذاشت
ات:مامان...بهت قول داده بودم نه؟!...به قولم عمل کردم؟!
احساس پوچ بودن دارم ...دقیقا زمانی که داشت همه چی خوب میشد گند زدم ...دقیقا زمانی که ...هوممم...هیچی برای گفتن ندارم ...
نفس عمیقی کشید ...
ات:احساس میکنم وقتشه از اینجا برم ...برگردم به دنیا خودم ...به زمانی که خودم زندگی میکردم ...دلم برای پسر عموم که باهاش زندگی میکردم تنگ شده ...اون کلی بهم چیز میز یاد داد...
ا.ت سرش رو آورد بالا ...احساس میکرد بوی سوختنی میاد
ات:بوی سوختنی میاد...آتیش!
جونگکوک سریع وارد اتاق شد
#بانوی من قصر ملکه مادر آتیش گرفته بیاید بیرون...بیاید بیرونن
جونگکوک دست ا.ت رو گرفت و کشید بیرون جین با بقیه سرباز ها برای خاموش کردن آتیش اومده بودند ...
ا.ت به قصری که در حال سوختن بود نگاه کرد ...کی اینکار رو کرد؟؟...
بقیه درباریان و امپراطور و هانا اومده بودند ...ا.ت نگاهی به امپراطور کرد و سرش رو آروم تکان داد...
@بانوی من بهتره از اینجا برید ...جونگکوک ملکه رو ببر ...خودم بهتون خبر میدم ...برید
جونگکوک آروم ا.ت رو به سمت قصر خودش برد
ات:کی اونجا رو آتیش زد ؟!...
#نمیدونم ....هیچکس دور قصر ملکه مادر نبود ولی یه دفعه قصر از پشت آتیش گرفت...
ات:از پشت؟!
#اوهوم...
ات:انبار...انبار باروت!
#چی؟؟
ات:فاصله انبار باروت تا قصر ملکه مادر چیزی نیست ...بیا بریم اونجا ...
#نه بانوی من ...
ات:جونگکوک بیا...
سمت انبار حرکت کردن
ات:درسته...رد پودر آتش زا...
#که تا قصر ملکه مادر کشیده شده...
ات:کی کلید اینجا رو داره؟!
#نمیدونم ...باید از سوکجین بپرسیم اون خبر داره ...
ات:آره ...بریم ...
ا.ت سمت قصر خودش حرکت کرد که جین رو دید
@بانوی من اوضاع خیلی خراب شده همه دارن این اتفاق رو میندازن گردن شما و امپراطور...
ات:کلید انبار باروت رو کی داره؟!
@چی؟!
ات:کلید انبار باروت!
@وزیر کیم از جناح غرب ...
ات:درسته ... وزیر کیم ...عموی کیم هانا اون اینکار رو کرده...
#چرا باید اینکار رو بکنه وقتی که....الان میام ...
جونگکوک رفت
پرش زمانی به چند روز بعد ...
ویو ا.ت
ادامه کامنت !
#bts#army#BTS#ARMY#fake#YOONGI#SUGA
۲۵.۱k
۲۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.