*کدوم گوری بودی پدصگگگگ
*کدوم گوری بودی پدصگگگگ
"اخ اخ گوشم
*ینی بفهمم رفتی دیدن جیهوپپپ
" نه نه به خدا نه
دیدم خوابی رفتم هوا بخورم پوسیدم این توعه
*اخهه
پوووف
زبون نداری به خودم بگی ببرمت بیرونن
"تو نمیبری
*کی گفته
"میدونم نمیبری
*اگه خراب کاری نکنی میبرمت
ساعتو نگا
دو نصفه شبه
تو هنوز بیدارییی
عه
"گوشم اخخخ
*ول کردم
عه
"اصن
چصم
رفتم رو تخت
زیر پتو
رومو اونور کردم
*نشستم پیشش
فردا میبرمت شهر بازی
" واقعا
*اهوم
"جیغغغغغ
*ولی ی شرط دار
" چه شرطییی
*تا ساعت ۷ بیشتر نمونیم لج نیاری
شبشم ساعت یازده خواب باشی
قرصاتم درست بخوری
نگی ویتامین نمیخوای بدمزس
پیش منم بمونی
این اخری تاکید بیشتری دارم
به حرفمم گوش بدی
"عیییش
باشه
*حالا بگیر بخواب
" لپتو بوس کردم
*احساس کردم قرمز شدم
"خوابیدم
*نشستم رو صندلی
نیم ساعت بعد خوابید
منم همونجا خوابم برد
"صبح ساعت ۱۲ پاشدم
دیدم کوک رو صندلی بازم خوابش برده
به سرم زد برم بیرون
ولی نرفتم
*پاشدم
دیدم بیدار
خوب خوابیدی
کی بیدار شدی
بیرون که نرفتی
چیزیت نشد
حوصلت سر نرفته
خوابت نمیاد
گشنته
بزا برم صبحونتو بیارم
" کوک کوک ی دقه اروم بگیر
خوب خوابیدم
ی ی ربع
نه نرفتم
نه چیزیمم نشد
حوصلمم که همیشه سر میر
نه همین الان بیدار شدممم
گشنم نیجت
*پوووف
یکم هولم
بزا برم صبحونتو بیارم
"نمیخواد
*میخواد
رفتم صبحونشو بردم
خودم دادم بهش
*تشنت نیستـ
" نههه
چرا عین بچه های مریض باهام رفتار میکنییی
*حتا فکرشم نمیکردم ی روزی انقدر نگران ی دختر بچه باشم
*پدصگ نگرانم
عه
"عیییش
انگار بچم
*نه که نیستی
میرم شیشه شیرتو بیارم
همینجا بمون
" می..میشه گوشیمم بیاری
*نه (با عصبانیت)
"بغض
*رفتم شیشه شسرشو اوردم
تو ی سینی
ابم گذاشتم با قرصاش
بردم دادم بهش
رفتم تو اتاقم
گوشیشو دیدم
نزدیک ۲۰ میسکال از جیهوپ
سیوش کرده بود
جیهوپ رولت
بعد منو سیو کرده بود
اقای وحشی
بیشعورو نگا
جیهوپو عوض کردم سیو کردم
روانی بدبخت
خودمو اقای نگران..:)
به سرم زد تو شهر بازی بهش پیشنهاد بدم
پوووف
"اخ اخ گوشم
*ینی بفهمم رفتی دیدن جیهوپپپ
" نه نه به خدا نه
دیدم خوابی رفتم هوا بخورم پوسیدم این توعه
*اخهه
پوووف
زبون نداری به خودم بگی ببرمت بیرونن
"تو نمیبری
*کی گفته
"میدونم نمیبری
*اگه خراب کاری نکنی میبرمت
ساعتو نگا
دو نصفه شبه
تو هنوز بیدارییی
عه
"گوشم اخخخ
*ول کردم
عه
"اصن
چصم
رفتم رو تخت
زیر پتو
رومو اونور کردم
*نشستم پیشش
فردا میبرمت شهر بازی
" واقعا
*اهوم
"جیغغغغغ
*ولی ی شرط دار
" چه شرطییی
*تا ساعت ۷ بیشتر نمونیم لج نیاری
شبشم ساعت یازده خواب باشی
قرصاتم درست بخوری
نگی ویتامین نمیخوای بدمزس
پیش منم بمونی
این اخری تاکید بیشتری دارم
به حرفمم گوش بدی
"عیییش
باشه
*حالا بگیر بخواب
" لپتو بوس کردم
*احساس کردم قرمز شدم
"خوابیدم
*نشستم رو صندلی
نیم ساعت بعد خوابید
منم همونجا خوابم برد
"صبح ساعت ۱۲ پاشدم
دیدم کوک رو صندلی بازم خوابش برده
به سرم زد برم بیرون
ولی نرفتم
*پاشدم
دیدم بیدار
خوب خوابیدی
کی بیدار شدی
بیرون که نرفتی
چیزیت نشد
حوصلت سر نرفته
خوابت نمیاد
گشنته
بزا برم صبحونتو بیارم
" کوک کوک ی دقه اروم بگیر
خوب خوابیدم
ی ی ربع
نه نرفتم
نه چیزیمم نشد
حوصلمم که همیشه سر میر
نه همین الان بیدار شدممم
گشنم نیجت
*پوووف
یکم هولم
بزا برم صبحونتو بیارم
"نمیخواد
*میخواد
رفتم صبحونشو بردم
خودم دادم بهش
*تشنت نیستـ
" نههه
چرا عین بچه های مریض باهام رفتار میکنییی
*حتا فکرشم نمیکردم ی روزی انقدر نگران ی دختر بچه باشم
*پدصگ نگرانم
عه
"عیییش
انگار بچم
*نه که نیستی
میرم شیشه شیرتو بیارم
همینجا بمون
" می..میشه گوشیمم بیاری
*نه (با عصبانیت)
"بغض
*رفتم شیشه شسرشو اوردم
تو ی سینی
ابم گذاشتم با قرصاش
بردم دادم بهش
رفتم تو اتاقم
گوشیشو دیدم
نزدیک ۲۰ میسکال از جیهوپ
سیوش کرده بود
جیهوپ رولت
بعد منو سیو کرده بود
اقای وحشی
بیشعورو نگا
جیهوپو عوض کردم سیو کردم
روانی بدبخت
خودمو اقای نگران..:)
به سرم زد تو شهر بازی بهش پیشنهاد بدم
پوووف
۱۷.۴k
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.