مامان شیرین) خب دیگه عروس و دوماد همدیگه رو بوس کنن که دی
مامان شیرین) خب دیگه عروس و دوماد همدیگه رو بوس کنن که دیگه بریم
شیرین) مامانننننن الاننن؟؟؟
مامان شیرین) عع تو ساکت شو
شهاب) 😅باشه هالا من با اجازتون بوسش میکنم
شهاب نزدیک شیرین شد و بازم عذر خواهی کرد و سرش رو بوسید
شیرین هم تپش قلبش هعییی بالا و بالاتر میشه😂
بابای شیرین) یالا زن سوار شو بریم
مامان شیرین) باشه سوار میشم، خدافظ دوماد 😊
شهاب) خدافظ مادر 😅
شیرین) امم.. خدافظ اقا شهاب 😅
شهاب) خدافظ 😄
پرش به فردا ساعت ۷ عصر
مکالمه ی شیرین و محسن
شیرین) الو داداش سلام
محسن) سلام آبجی خوبی
شیرین) ممنون
میگممم تو چرا ماشینمو باز بردی مگه خودت ماشین نداری؟ من الان چطور برم سر کاااررر 😩
محسن) بابا ماشینم خراب شد حالا یه تاکسی چیزی بگیر برو
شیرین)چیییی ماشینت بازم خراااب شدد میگم تو با ماشینت چی کار میکنی که هر روز میبریش تعمیرگاه؟
محسن) میرم ماشین بازی حال کنم
شیرین) آفرین افرین اگه یه روز چیزیت بشه چه خاکی رو سرم بندازم
محسن) نه بابا تا شهاب هست هیچیم نمیشه
شیرین) اوم خوبه، ولی دیگه ماشینتو خراب نکنی، داداش میشه بیای دنبالم تو منو ببری بیمارستان من کار دارم...
محسن) ععع من نمیتونم بیام الان شهابو میفرستم دنبالت
شیرین) نه نه تاکسی بگ...(محسن قط کرد)
شهاب میاد دنبال شیرین
شهاب از ماشین میاد پایین و منتظر شیرین میمونه، شیرین درو باز میکنه و همینطور به شهاب نگاه میکنه غرق دیدن شهاب میشه
شهاب شیرین رو دید و گفت) ......
شیرین) مامانننننن الاننن؟؟؟
مامان شیرین) عع تو ساکت شو
شهاب) 😅باشه هالا من با اجازتون بوسش میکنم
شهاب نزدیک شیرین شد و بازم عذر خواهی کرد و سرش رو بوسید
شیرین هم تپش قلبش هعییی بالا و بالاتر میشه😂
بابای شیرین) یالا زن سوار شو بریم
مامان شیرین) باشه سوار میشم، خدافظ دوماد 😊
شهاب) خدافظ مادر 😅
شیرین) امم.. خدافظ اقا شهاب 😅
شهاب) خدافظ 😄
پرش به فردا ساعت ۷ عصر
مکالمه ی شیرین و محسن
شیرین) الو داداش سلام
محسن) سلام آبجی خوبی
شیرین) ممنون
میگممم تو چرا ماشینمو باز بردی مگه خودت ماشین نداری؟ من الان چطور برم سر کاااررر 😩
محسن) بابا ماشینم خراب شد حالا یه تاکسی چیزی بگیر برو
شیرین)چیییی ماشینت بازم خراااب شدد میگم تو با ماشینت چی کار میکنی که هر روز میبریش تعمیرگاه؟
محسن) میرم ماشین بازی حال کنم
شیرین) آفرین افرین اگه یه روز چیزیت بشه چه خاکی رو سرم بندازم
محسن) نه بابا تا شهاب هست هیچیم نمیشه
شیرین) اوم خوبه، ولی دیگه ماشینتو خراب نکنی، داداش میشه بیای دنبالم تو منو ببری بیمارستان من کار دارم...
محسن) ععع من نمیتونم بیام الان شهابو میفرستم دنبالت
شیرین) نه نه تاکسی بگ...(محسن قط کرد)
شهاب میاد دنبال شیرین
شهاب از ماشین میاد پایین و منتظر شیرین میمونه، شیرین درو باز میکنه و همینطور به شهاب نگاه میکنه غرق دیدن شهاب میشه
شهاب شیرین رو دید و گفت) ......
۱.۸k
۱۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.