ویو جنا

𝗥𝗲𝘃𝗲𝗻𝗴𝗲 𝗼𝗿 𝗹𝗼𝘃𝗲?
𝗖𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿:۱
𝗣𝗮𝗿𝘁:۶۶

[ویو جنا]

....اروم بود.الان یکم عصبی شده بود.
جوری که خودش و داشت کنترل میکرد.

کوک: نکن...با بغض نگام نکن...

ولی همون موقعه بود که اشکام از چشمام ریخت.
قفسه سینم بخواطر اینکه داشتم خودم و کنترل میکردم .
میلرزید و بالا پایین میشد.

رو یه پاش نشست و بم نگاه کرد انگشتش و رو اشکام کشید و پاکشون کرد.
[ویو جونگکوک]
وقتی میدیدم داره بغضش و نگه میداره.
اشکاش تو چشماش جمع شده.
واقعا کنترل خودم برایه اروم بودن سخت بود.
رو یکی از پاهام نشستم.

چشماایه خیس و اشکایه صورتش.
لبایی که هعی به هم میخوردن..ولی حرفی ازشون خارج نمیشد.
سخت نبود بفهمی به یه دختر بچه تنها چی گذشته.
تصورششم خوب نبود.
وقتی با یاد اوری اینطوری میشد..اصلا قابل تحمل نبود.

کوک:...انقددر لبات و تکون نده...مظلوم نگام نکن دختر..نمیتونم خودم و کنترل کنم.

ولی انگار قصد نداشت بس کنه.
انگشت اشارم و رو لباش گذاشتم.

کوک: فقط ساکت باش..

یکم بی انصافی بود که نزارم گریه کنه..
ولی من اصلا تحمل دیدن این غمش و نداشتم.

من فکر کردم که اگه انگشتم و بزارم رو لباش مانع توجه ام بهش میشه ولی دست زدن بهشون بد تر بود.
نگام کلا رو لباش بود.

کوک:میخوای گریه کنی؟

سرم و اصلا بالا نیاوردم و جهت نگام و عوض نکردم.
سرشو اروم تکون داد.
کوک: پس بزار من اشکات و بریزم...
__________
خوب شیش تا پارت تونستم بزارم وشاید نتونم این هفته زیاد فعالیت داشته باشم
ولی اگه میدا کردم وقتی بازم مینویسم براتون پرنسسااا😆❤️‍🔥
نظر بدید ببینم چیکار کردم
میخواید بازم یه دفعه ایی با هم پارت بزازم؟
دیدگاه ها (۸۲)

بچه ها کلیپایی و که از این به بعد استوری میکنم و داخل این پی...

بچه ها من فیک و ادامه میدمولی الان وقتش و ندارماون پیج بخواط...

𝗥𝗲𝘃𝗲𝗻𝗴𝗲 𝗼𝗿 𝗹𝗼𝘃𝗲?𝗖𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿:۱𝗣𝗮𝗿𝘁:۶۵[ویو جونگکوک]_:هنگ کردی نه؟ت...

𝗥𝗲𝘃𝗲𝗻𝗴𝗲 𝗼𝗿 𝗹𝗼𝘃𝗲?𝗖𝗵𝗮𝗽𝘁𝗲𝗿:۱𝗣𝗮𝗿𝘁:۶۴[ویو جنا]دقیقا مثل اون مرده....

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۱۸

نام فیک: عشق مخفیPart: 4 ویو ات*سنگینیه نگاهی رو روی خودم حس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط