فیک بیمار دیوونه فصل ۲
پارت ۱۲ آخرر💌
سوم شخص(همون ادمینتون😐)**
بعد از اینکه ا.ت جای سم رو عوض کرد به بیمارستان منتقل شده الان ا.ت خانوم ۳ ماهه تو کماس بخاطر سمی که خورده ب قلبش فشار شدیدی وارد شده توی این سه ماه که ا.ت در کما بود تهیونگ و جیهوپ دیگه باهم رقابت نمیکنن و هیچ دشمنی باهم ندارن چون خودشون درک و تجربه کردن که دشمنی اونا هیچ چیزی رو حل نمیکنه بلکه باعث میشه عزیز ترین کسایی رو ازد دست بدن ... خلاصه باهم کنار اومد داستان جیهوپ و ا.ت و بچش تهیونگ باهاش کنار اومده و قصد داره از ا.ت طلاق بگیرع هرچی نباشه اون بچه داره و باید به زندگی خودش برگرده تهیونگ از ا.ت طلاق گرفت و ا.ت بهوش اومد ..
حال**
تهیونگ:ا.ت.. ببخشید واس همه چی من ازت جدا شدم تا راحت زندگیت با بچت و همسرت خوب باشه ..
ا.ت: ممنون ک درک میکنی ... توهم یکی رو پیدا میکنی و زندگی خودتو میسازی ... خوشبخت شی کیم تهیونگ .. باعث افتخار بود تو این مدت زنت باشم و با تو بودن رو تجربه کنم
تهیونگ: خند** منم همینطور .. خانم جانگ ا.ت
بعد از اون اتفاق راه های هر کدوم جدا شد و ا.ت با جیهوپ و پسرش ی زندگی رو شروع کردن تهیوتگ بعد از اون اتفاق شکسته شد .. قلبش از سنگ شده بود تا اینکه ی دختری اومد تو زندگیش حتی بیشتر از جونشم اون دختر رو دوست داشت باعث دلخوشش شد ولی هر چقدرم این دختر باعث خوشش باشه هیچوقت نمیشه عشق اول رو فراموش کرد نه؟!🙂
پایان :) ♡
(گایز داستانمون بلخره ب پایان رسید و هر کدوم رفتن پی زندگیشون و خوشبخت شدن ... امیدوارم خوشتون اومده باشه ... ممنون که حمایت کردین ... بوصص به کلتون 🤖💋)
𝑳𝒊𝒌𝒆:?
𝑲𝒂𝒎𝒆𝒏𝒕:?
سوم شخص(همون ادمینتون😐)**
بعد از اینکه ا.ت جای سم رو عوض کرد به بیمارستان منتقل شده الان ا.ت خانوم ۳ ماهه تو کماس بخاطر سمی که خورده ب قلبش فشار شدیدی وارد شده توی این سه ماه که ا.ت در کما بود تهیونگ و جیهوپ دیگه باهم رقابت نمیکنن و هیچ دشمنی باهم ندارن چون خودشون درک و تجربه کردن که دشمنی اونا هیچ چیزی رو حل نمیکنه بلکه باعث میشه عزیز ترین کسایی رو ازد دست بدن ... خلاصه باهم کنار اومد داستان جیهوپ و ا.ت و بچش تهیونگ باهاش کنار اومده و قصد داره از ا.ت طلاق بگیرع هرچی نباشه اون بچه داره و باید به زندگی خودش برگرده تهیونگ از ا.ت طلاق گرفت و ا.ت بهوش اومد ..
حال**
تهیونگ:ا.ت.. ببخشید واس همه چی من ازت جدا شدم تا راحت زندگیت با بچت و همسرت خوب باشه ..
ا.ت: ممنون ک درک میکنی ... توهم یکی رو پیدا میکنی و زندگی خودتو میسازی ... خوشبخت شی کیم تهیونگ .. باعث افتخار بود تو این مدت زنت باشم و با تو بودن رو تجربه کنم
تهیونگ: خند** منم همینطور .. خانم جانگ ا.ت
بعد از اون اتفاق راه های هر کدوم جدا شد و ا.ت با جیهوپ و پسرش ی زندگی رو شروع کردن تهیوتگ بعد از اون اتفاق شکسته شد .. قلبش از سنگ شده بود تا اینکه ی دختری اومد تو زندگیش حتی بیشتر از جونشم اون دختر رو دوست داشت باعث دلخوشش شد ولی هر چقدرم این دختر باعث خوشش باشه هیچوقت نمیشه عشق اول رو فراموش کرد نه؟!🙂
پایان :) ♡
(گایز داستانمون بلخره ب پایان رسید و هر کدوم رفتن پی زندگیشون و خوشبخت شدن ... امیدوارم خوشتون اومده باشه ... ممنون که حمایت کردین ... بوصص به کلتون 🤖💋)
𝑳𝒊𝒌𝒆:?
𝑲𝒂𝒎𝒆𝒏𝒕:?
۴۲.۳k
۱۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.