درخواستی
#درخواستی
#سه_پارتی
وقتی دوستش داری ولی نمی تونی بهش بگی
pآخر.
نشستم روی به سنگ بزرگ ک زیرش اسم من و جیمین حک شده بود تو فکر بودم که چجوری بهش بگم اصلا اون می خواست به من چی بگه....غرق افکارم بودم که حضور کسی رو کنارم حس کردم سرم رو به سمت چپم چرخوندم که با صورت بی نقص جیمین روبهرو شدم با نگاه به صورتش لبخندی رو لبم نشست
_سلام دیر که نکردم
+نه منم تازه رسیدم
_ خوبه پس
بینمون حرفی رد بدل نبود سکوت مزخرفی بود دیدم جیمین نمی خواد حرف بزنه پس خودم دلم رو به دریای روبه روم زدم و گفتم
_می خوام ی چیزی بهت بگم
+می خوام ی چیزی بهت بگم
هر دو زدیم زیر خنده
+«خنده» خب چی می خواستی بگی
_« خنده» اول تو بگو
+ تو اول تر گفتی پس تو بگو
_ باشه ولی لطفاً بخاطر حرفم دوستیمون رو خراب نشه
ی لحظه ترسیدم یعنی چی می خواد بگه که دوستیمون خراب میشه شاید می خواد بگه یکی دیگه رو دوست داره
ترسیده بغض کردم ولی به روی خودم نیاوردم و منتظر خبره جیمین بودم که بلاخره لب زد:
_یونا تو به عشق توی نگاه اول باور داری
+آره چطور
_ راستش از همون اولین روزی که همو روی این سخره دیدیم عاش..عاشقت شدم می خواستم ببینم تو هم منو دوست داری
با این حرفش انگار توی دلم جشن بر پا شده بود خیلی خوشحال شده بودم باید بهش بگم که عشقش ی طرفه نیست..دید که جواب نمیدم دوباره ازم سوال کرد
_یونا بگو دوستم داری
+نه... من دوست ندارم
_چییییی ....«بغض»
+من عاشقتم دیوونتم
_واقعا«ذوق»
+اوهوم
_وای مرسی مرسی قول میدم ازت به خوبی نگهداری کنم (کیص )
. "پایان "
و این بود داستان دو عاشق ما* تا فرست دارین به عشق نسبت بهم اعتراف کنید چون اگه دیر بشه دیگه کاری نمیشه کرد خدافظ😉👋🏻
اون قلبه رو قرمز کن ❤️
#چند_پارتی
#تک_پارتی
#فیک
#سه_پارتی
وقتی دوستش داری ولی نمی تونی بهش بگی
pآخر.
نشستم روی به سنگ بزرگ ک زیرش اسم من و جیمین حک شده بود تو فکر بودم که چجوری بهش بگم اصلا اون می خواست به من چی بگه....غرق افکارم بودم که حضور کسی رو کنارم حس کردم سرم رو به سمت چپم چرخوندم که با صورت بی نقص جیمین روبهرو شدم با نگاه به صورتش لبخندی رو لبم نشست
_سلام دیر که نکردم
+نه منم تازه رسیدم
_ خوبه پس
بینمون حرفی رد بدل نبود سکوت مزخرفی بود دیدم جیمین نمی خواد حرف بزنه پس خودم دلم رو به دریای روبه روم زدم و گفتم
_می خوام ی چیزی بهت بگم
+می خوام ی چیزی بهت بگم
هر دو زدیم زیر خنده
+«خنده» خب چی می خواستی بگی
_« خنده» اول تو بگو
+ تو اول تر گفتی پس تو بگو
_ باشه ولی لطفاً بخاطر حرفم دوستیمون رو خراب نشه
ی لحظه ترسیدم یعنی چی می خواد بگه که دوستیمون خراب میشه شاید می خواد بگه یکی دیگه رو دوست داره
ترسیده بغض کردم ولی به روی خودم نیاوردم و منتظر خبره جیمین بودم که بلاخره لب زد:
_یونا تو به عشق توی نگاه اول باور داری
+آره چطور
_ راستش از همون اولین روزی که همو روی این سخره دیدیم عاش..عاشقت شدم می خواستم ببینم تو هم منو دوست داری
با این حرفش انگار توی دلم جشن بر پا شده بود خیلی خوشحال شده بودم باید بهش بگم که عشقش ی طرفه نیست..دید که جواب نمیدم دوباره ازم سوال کرد
_یونا بگو دوستم داری
+نه... من دوست ندارم
_چییییی ....«بغض»
+من عاشقتم دیوونتم
_واقعا«ذوق»
+اوهوم
_وای مرسی مرسی قول میدم ازت به خوبی نگهداری کنم (کیص )
. "پایان "
و این بود داستان دو عاشق ما* تا فرست دارین به عشق نسبت بهم اعتراف کنید چون اگه دیر بشه دیگه کاری نمیشه کرد خدافظ😉👋🏻
اون قلبه رو قرمز کن ❤️
#چند_پارتی
#تک_پارتی
#فیک
۱۱.۲k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.