این عشق درسته؟ (پارت 5)
این عشق درسته؟ (پارت 5)
+چیکار میکنی؟ 😥
_اوه ....متاسفم(رفت کنار )
معلوم بود حالش بده.... همش جلوی چشماش رو میگرفت... البته کی اهمیت میداد؟ (من🙂🤝😂)
تا میخواستم از در خارج بشم یدفعه تهیونگ دستاش رو روی گونه هام گذاشت و منو بوسید.... مک های محکمی میزد.. انگاری تشنه ی لبام بود... سعی کردم از جدا شم.. ولی نمیشد..
منو زد به دیوار.. دستشو دور کمرم گذاشت و اون یکی دستش رو روی گردنم..
مک هاش جوری بود که جریان خون رو تو دهنم حس کردم...
بعد چند دقیقه هولش دادم به عقب.. تا اینکه ولم کرد...
_( در حال نفس زدن ) من من.. واقعا متاسفم 😢
چشماش کامل قرمز پرنگ بود.. ولی بعد چند ثانیه دوباره ابی شد..
+میدونستم... 😔
و بعد سریع از اونجا خارج شدم...
از زبون ته : هورمون هاش فعال بودن... نمیتونستم تحمل کنم... دیگ داشتم روانی میشدم... برای همین بوسیدمش.. اما... همچی خراب شد):!
از زبون کوک: خیلی عصبی بودم... مثلا داشتم بهش اعتماد میکردم....
(چند دقیقه بعد )
بلخره رسیدم خونه...
%جونکوک پسرمممم!!!
و امد و سریع بغلم کرد...
%کجا بودی؟ میدونی چقد نگرانت بودم؟ 😢
+اها باش
و بعد از بغلش بیرون امدم رو رفتم تو اتاقم و در رو بستم...
تو ذهن%مگه من چیکار کردم که باهام اینطوری برخورد میکنه؟ 😢
کیفم رو پرت کردم روی تخت.. بغض کردم... کل وسایلای اتاق رو پرت کردم اینور و اونور... با زانوهام روی زمین افتادم.. دستام رو روی صورتم گذاشتم و گریه کردم...
این چه زندگیه؟ یعنی باید قبولش کنم؟
(چند دقیقه بعد)
شیشه رفته بود تو دستم.. خیلی درد میکرد...
(فردا صبح تو دانشگاه)
دستم رو بامپیچی کرده بودم... تهیونگ چرا نیومده بود؟ یدفعه دیدم دویون امد کنارم نشسته...
&چقد جذاب شدی... میخوای ددیت رو تحریک کنی؟
ازش فاصله گرفتم...
&عجب! پس دلت تنبیه میخواد..
+میشه میشه ولم کنی... 😢
&دارم برات...
و بعد رفت... ترسیده شدم...
(چند دقیقه بعد)
=سلام بچه ها. .. درس رو شروع میکنیم...
و بعد چند ثانیه از حرفای معلم در زدن...
=بله؟
&میشه بگین جئون جونکوک بیاد؟
=جونکوک برو بیرون.. کارت دارن..
ترسیده شدم... با ترس از کلاس خارج شدم... یدفعه دویون رو دیدم..
+دودویون😥
&بوت همه ی دانشگاه رو به تصرف در اورده... نمیتونم تحمل کنم..
و بعد دستمو گرفت و کشید به سمت طبقه ی بالا...
یاح یاح یاح جای حساس.... اقا من 3 بار اینو نوشتم بعد دستم خورده همش پاک شدع😐
انقدر اعصابم خورد شد امدم تو شاد تایپ کردم بعد کپی کردم فرستادم😐
دوستان پارت بعد اسماته
+چیکار میکنی؟ 😥
_اوه ....متاسفم(رفت کنار )
معلوم بود حالش بده.... همش جلوی چشماش رو میگرفت... البته کی اهمیت میداد؟ (من🙂🤝😂)
تا میخواستم از در خارج بشم یدفعه تهیونگ دستاش رو روی گونه هام گذاشت و منو بوسید.... مک های محکمی میزد.. انگاری تشنه ی لبام بود... سعی کردم از جدا شم.. ولی نمیشد..
منو زد به دیوار.. دستشو دور کمرم گذاشت و اون یکی دستش رو روی گردنم..
مک هاش جوری بود که جریان خون رو تو دهنم حس کردم...
بعد چند دقیقه هولش دادم به عقب.. تا اینکه ولم کرد...
_( در حال نفس زدن ) من من.. واقعا متاسفم 😢
چشماش کامل قرمز پرنگ بود.. ولی بعد چند ثانیه دوباره ابی شد..
+میدونستم... 😔
و بعد سریع از اونجا خارج شدم...
از زبون ته : هورمون هاش فعال بودن... نمیتونستم تحمل کنم... دیگ داشتم روانی میشدم... برای همین بوسیدمش.. اما... همچی خراب شد):!
از زبون کوک: خیلی عصبی بودم... مثلا داشتم بهش اعتماد میکردم....
(چند دقیقه بعد )
بلخره رسیدم خونه...
%جونکوک پسرمممم!!!
و امد و سریع بغلم کرد...
%کجا بودی؟ میدونی چقد نگرانت بودم؟ 😢
+اها باش
و بعد از بغلش بیرون امدم رو رفتم تو اتاقم و در رو بستم...
تو ذهن%مگه من چیکار کردم که باهام اینطوری برخورد میکنه؟ 😢
کیفم رو پرت کردم روی تخت.. بغض کردم... کل وسایلای اتاق رو پرت کردم اینور و اونور... با زانوهام روی زمین افتادم.. دستام رو روی صورتم گذاشتم و گریه کردم...
این چه زندگیه؟ یعنی باید قبولش کنم؟
(چند دقیقه بعد)
شیشه رفته بود تو دستم.. خیلی درد میکرد...
(فردا صبح تو دانشگاه)
دستم رو بامپیچی کرده بودم... تهیونگ چرا نیومده بود؟ یدفعه دیدم دویون امد کنارم نشسته...
&چقد جذاب شدی... میخوای ددیت رو تحریک کنی؟
ازش فاصله گرفتم...
&عجب! پس دلت تنبیه میخواد..
+میشه میشه ولم کنی... 😢
&دارم برات...
و بعد رفت... ترسیده شدم...
(چند دقیقه بعد)
=سلام بچه ها. .. درس رو شروع میکنیم...
و بعد چند ثانیه از حرفای معلم در زدن...
=بله؟
&میشه بگین جئون جونکوک بیاد؟
=جونکوک برو بیرون.. کارت دارن..
ترسیده شدم... با ترس از کلاس خارج شدم... یدفعه دویون رو دیدم..
+دودویون😥
&بوت همه ی دانشگاه رو به تصرف در اورده... نمیتونم تحمل کنم..
و بعد دستمو گرفت و کشید به سمت طبقه ی بالا...
یاح یاح یاح جای حساس.... اقا من 3 بار اینو نوشتم بعد دستم خورده همش پاک شدع😐
انقدر اعصابم خورد شد امدم تو شاد تایپ کردم بعد کپی کردم فرستادم😐
دوستان پارت بعد اسماته
۴.۵k
۱۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.