آموختم از بید که در باد برقصم
آموختم از بید که در باد برقصم
در اوج پریشانی خود شاد برقصم
از سایه ی شمشاد چنین یاد گرفتم
در ماتم هر سرو که افتاد برقصم
شیرین من! این گونه مرا ساده مپندار
بگذار که چون تیشه ی فرهاد برقصم
از روز ازل با دل بی حوصله بستم
عهدی که ،فلک هر چه به من داد برقصم...
در اوج پریشانی خود شاد برقصم
از سایه ی شمشاد چنین یاد گرفتم
در ماتم هر سرو که افتاد برقصم
شیرین من! این گونه مرا ساده مپندار
بگذار که چون تیشه ی فرهاد برقصم
از روز ازل با دل بی حوصله بستم
عهدی که ،فلک هر چه به من داد برقصم...
- ۱.۹k
- ۲۸ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط