در خانه منظره رختخواب دونفره ملافههای مستعمل شب جام

در خانه، منظرهٔ رختخواب دونفره، ملافه‌هایِ مستعمل، شب جامه‌هایِ به دقت تا شده، مرا به تهوع می‌اندازد؛ دلم را بهم می‌زند. انگار که تولدِ من تمام نشده باشد، انگار که من از این زندگیِ نم گرفته دوباره و دوباره در این اتاقِ نمور زاده می‌شوم ...

کافکا

این تنهایی و لرزیدن را پاس بدار،این فرا رفتن از گرمای تهوع آور و غوغا را..
نفس کشیدن در چنین شرایطی کار هر کسی نیست…
دیدگاه ها (۰)

دیگر شک ندارم که چیزی سرم آمده است. مانند یک بیماری سر رسید،...

میدانم که این دریا غرق کننده است خود را در آن می اندازم، یا ...

شروع کرده بودم به یافتن خود... تقریبا چیزی نبودم، در نهایت ف...

گریستم، اشک تنها تسلی‌بخش من بودو لب فرو بستم، بی‌ هیچ شکوه‌...

چهار ۲ _ فریب دنیلسال های نوجوانی لیندا با لبخندهای دنیل شکل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط