پارت۱۷
پارت۱۷
تهیونگ.
پرتم کردند توی اتاق کشون کشون خودم و جای تخت رسوندم و خودمو کشونم بالا
میا.تهیونگ....
تهیونگ.میا
میا.احمق ....منکه بهت گفتم نیا چرا...چرا اومدی میخوای زجر کشیدن منو ببینی چرا اومدی میدونی اگر از دستت بدم میمیرم اخه....
تهیونگ.هیششش*تو بغلم گرفتمش لرزش بدنش نشون میداد داشته گریه میکرد* هنوز اتفاقی نیوفتاده
میا.تهیونگ
تهیونگ.هوم
میا.تو منو به چشم چی میبینی
تهیونگ.ها؟ یعنی چی
میا.من .. یعنی من چیه توئم
تهیونگ.تو قلبه منی ...
میا.دخترت؟
تهیونگ.یعنی من اونقدری پیرم که بابای تو باشم
میا.اها
تهیونگ.خب ...چرا اینو پرسیدی
میا.هیچی
تهیونگ.دروغ؟
میا.نه چرا دروغ
تهیونگ.من میشناسمت موقع دروغ گفتن مردمک چشمات میلرزه
میا.*انتظاری داری چی بگم....بگم دوست دارم بگم دوست داشتم...اگر بعد گفتن این حرف دیگه نتونم پیشت باشم چی چطوری بهت بگم ها چطوری بگم اگه ناراحتیتو ببینم پژمرده میشم*من....من تورو به چشم پدرم نمیبینم
تهیونگ.به چشم چی میبینی
میا.مرد ایدهآلم کسی که دوستش دارم....نه عاشقشم کسی که توی این هیاهو بی منت بهم محبت کرد کسی که توی رویاهام میدیدمش ولی روی زمین پیداش کردم
تهیونگ. خب....
میا.لطفا شوکه نشو م..منظو...رم خب ...من... *رشته کلماتم با قرار گرفتن لب نرمی روی لبام پاره شد اونم منو دوست داره ؟*
تهیونگ.منم....منم دوست دارم منم میپرستمت...طاقت نیاوردم صدای گریه هات برام عذاب بود من همون سه سال پیش جذبت شدم
میا.*پریدم بغلش *
تهیونگ.اخ....
میا.خوبی؟
تهیونگ.*بغلش کردم و دراز کشیدم روی تخت* اره
میا.حالا چیکار کنیم
تهیونگ.نگران نباش*حین گفتنش کف دستش نوشتم جیمینو پلیس تو راهن*
میا.*جیمین داره میاد لطفا زودتر بیا لطفا*باشه
تهیونگ.
پرتم کردند توی اتاق کشون کشون خودم و جای تخت رسوندم و خودمو کشونم بالا
میا.تهیونگ....
تهیونگ.میا
میا.احمق ....منکه بهت گفتم نیا چرا...چرا اومدی میخوای زجر کشیدن منو ببینی چرا اومدی میدونی اگر از دستت بدم میمیرم اخه....
تهیونگ.هیششش*تو بغلم گرفتمش لرزش بدنش نشون میداد داشته گریه میکرد* هنوز اتفاقی نیوفتاده
میا.تهیونگ
تهیونگ.هوم
میا.تو منو به چشم چی میبینی
تهیونگ.ها؟ یعنی چی
میا.من .. یعنی من چیه توئم
تهیونگ.تو قلبه منی ...
میا.دخترت؟
تهیونگ.یعنی من اونقدری پیرم که بابای تو باشم
میا.اها
تهیونگ.خب ...چرا اینو پرسیدی
میا.هیچی
تهیونگ.دروغ؟
میا.نه چرا دروغ
تهیونگ.من میشناسمت موقع دروغ گفتن مردمک چشمات میلرزه
میا.*انتظاری داری چی بگم....بگم دوست دارم بگم دوست داشتم...اگر بعد گفتن این حرف دیگه نتونم پیشت باشم چی چطوری بهت بگم ها چطوری بگم اگه ناراحتیتو ببینم پژمرده میشم*من....من تورو به چشم پدرم نمیبینم
تهیونگ.به چشم چی میبینی
میا.مرد ایدهآلم کسی که دوستش دارم....نه عاشقشم کسی که توی این هیاهو بی منت بهم محبت کرد کسی که توی رویاهام میدیدمش ولی روی زمین پیداش کردم
تهیونگ. خب....
میا.لطفا شوکه نشو م..منظو...رم خب ...من... *رشته کلماتم با قرار گرفتن لب نرمی روی لبام پاره شد اونم منو دوست داره ؟*
تهیونگ.منم....منم دوست دارم منم میپرستمت...طاقت نیاوردم صدای گریه هات برام عذاب بود من همون سه سال پیش جذبت شدم
میا.*پریدم بغلش *
تهیونگ.اخ....
میا.خوبی؟
تهیونگ.*بغلش کردم و دراز کشیدم روی تخت* اره
میا.حالا چیکار کنیم
تهیونگ.نگران نباش*حین گفتنش کف دستش نوشتم جیمینو پلیس تو راهن*
میا.*جیمین داره میاد لطفا زودتر بیا لطفا*باشه
۲.۹k
۲۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.