یه روزی رو به روت وایمیستم و دلم میخواد اون روز قدر تر از

یه روزی رو به روت وایمیستم و دلم میخواد اون روز قدر تر از من باشی، بهتر زیر و رو بکشی، سخت تر کوتاه بیای؛ موفق تر و خوشگل تر از این سالهای عمرت باشی. پس تا اون روز که گزارش آخر سالم رو میذارم روی میزت و خودم رو حسابی چیز خور کردم که هیچوقت دوستت نداشتم، زنده بمون برام.


.
.
.
.
.
.
.
.
.

زیاد شنیدم ازت و کم دیدم که بی اعتبار شدی.

سه‌دقیقه‌بعد‌ازنیمه‌شب
یکِ‌شهریور
دیدگاه ها (۰)

تو مرده‌ای و من هنوزنگران چین پیشانی‌ات هستم.اولِ‌شهریور

میگه: "تو خیلی به همه‌چیز دقت میکنی. نمیذاری چیزی از زیر دست...

+شاید در زندگی بعدی... -زندگیِ بعدی ای وجود نداره، برای همی...

بعد تو آمدی؛ دست به سینه تکیه دادی به پشتی صندلی و با یک لبخ...

هیچوقت خودمو بخاطر بقیه عوض نمیکنم من همه صدمو گذاشتم براتون...

بیماری قلبی

پیوند جادو ۱: p13

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط