Our love letter❤️🪄
Our love letter❤️🪄
Part 15
•ناهار شونو میخورن که جونگ سوک دست ا.ت رو میگیره میبر با خودش داخل اتاق و میچسبونتش به دیوار و لباهامو سطحی میبوسه •
+:هویی چی کار میکنی تو چقد پرویی
¥:پرو خودتی خوب دیر یا زود زنم میشی و تو هم برام مهم نیستی ولی بدنت فقط خوبه
+: خیلی بی حیایی از این نمیترسی که من اینارو به مامان بزرگ بگم
¥:نه نمیترسم چون مامان بزرگ هیچ وقت حرفتو باور نمیکنه و دوباره میزنه تو گوشت
(ویو هوپ)
واقعا برام سخت بود که بدونه ا.ت باشم خو دیگه وقتشه به کاری که گفتم عمل کنم
شاید خودکشی بتونه کاری کنه آروم شم
ولی خوب میخوام تمام احساسات الانمو به ا.ت بگم ، بگم که بدونه چقدر دوستش دارم بخواطر همین براش یه نامه نوشتم شاید احمقانه باشه و بگن مگه دوره چوسان که نامه میدی ولی من میخوام حرف دلمو تو یه کاغذ بنویسم و بعد خودکشی کنم که حسرت به دل نمونم
•نامه اش رو مینویسه و میفرسته براش و خودش هم چندتا قرص الکی بلکی میگیره و داشت میخورد که یهو سو جون میاد•
∆:داشتی چه غلطی میکردی هااا(داد میزنه و میره جلو شو می گیره)
_:مزاحم نشو بزار به کارم برسم من نمیخوام زنده بمون دلیلی هم برا زنده موندن ندارم
∆: یعنی چی ندارم چرا نداری (داد)
_: انقد داد نزن لعنتی من بدون ا.ت دیگه هیچ دلیلی برا زندگی کردن ندارم اون هم که منو دوست نداره پس...
∆:ای خدا اون به اجبار اینو گفت اون باید به اجبار با پسر عموش ازدواج کنه (حواسش نبود و گفت که خودش هم هنگ کرد)
_:چی یعنی دوستم داره
∆:هوفف اره داره دوست داره ولی این امکان نداره که بتونید بهم برسید
_:ولی من میتونم میتونم که بهش برسم
(ویو جونگ سوک)
امدم از خونه بیرون و رفتم حیاط و رو باپ نشسته بودم که یه نفر یه نامه اورد
...
چطور بود ؟
#ادته
#هوپی
Part 15
•ناهار شونو میخورن که جونگ سوک دست ا.ت رو میگیره میبر با خودش داخل اتاق و میچسبونتش به دیوار و لباهامو سطحی میبوسه •
+:هویی چی کار میکنی تو چقد پرویی
¥:پرو خودتی خوب دیر یا زود زنم میشی و تو هم برام مهم نیستی ولی بدنت فقط خوبه
+: خیلی بی حیایی از این نمیترسی که من اینارو به مامان بزرگ بگم
¥:نه نمیترسم چون مامان بزرگ هیچ وقت حرفتو باور نمیکنه و دوباره میزنه تو گوشت
(ویو هوپ)
واقعا برام سخت بود که بدونه ا.ت باشم خو دیگه وقتشه به کاری که گفتم عمل کنم
شاید خودکشی بتونه کاری کنه آروم شم
ولی خوب میخوام تمام احساسات الانمو به ا.ت بگم ، بگم که بدونه چقدر دوستش دارم بخواطر همین براش یه نامه نوشتم شاید احمقانه باشه و بگن مگه دوره چوسان که نامه میدی ولی من میخوام حرف دلمو تو یه کاغذ بنویسم و بعد خودکشی کنم که حسرت به دل نمونم
•نامه اش رو مینویسه و میفرسته براش و خودش هم چندتا قرص الکی بلکی میگیره و داشت میخورد که یهو سو جون میاد•
∆:داشتی چه غلطی میکردی هااا(داد میزنه و میره جلو شو می گیره)
_:مزاحم نشو بزار به کارم برسم من نمیخوام زنده بمون دلیلی هم برا زنده موندن ندارم
∆: یعنی چی ندارم چرا نداری (داد)
_: انقد داد نزن لعنتی من بدون ا.ت دیگه هیچ دلیلی برا زندگی کردن ندارم اون هم که منو دوست نداره پس...
∆:ای خدا اون به اجبار اینو گفت اون باید به اجبار با پسر عموش ازدواج کنه (حواسش نبود و گفت که خودش هم هنگ کرد)
_:چی یعنی دوستم داره
∆:هوفف اره داره دوست داره ولی این امکان نداره که بتونید بهم برسید
_:ولی من میتونم میتونم که بهش برسم
(ویو جونگ سوک)
امدم از خونه بیرون و رفتم حیاط و رو باپ نشسته بودم که یه نفر یه نامه اورد
...
چطور بود ؟
#ادته
#هوپی
۴.۷k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.