Our love letter❤️🪄
Our love letter❤️🪄
Part 13
+:باشه فقط میشه یک دقیقه پیاده شم به یکی زنگ بزنم
~:باشه برو من منتظرت میمونم
ویو ا.ت
از ماشین پیاده شدم و گوشیمو برداشتم مونده بودم اول برای کدوم زنگ بزنم ؟
باید به هوسوک چی بگم؟
بگم مجبورم با یکی دیگه ازدواج کنم ؟
یا نه بگم دوستش ندارم ؟
ولی نه اون بهم ریخته میشه حالش خراب میشه باید چیکار کنممم؟
اما نمیخوام اونو درگیر این چیزا کنم
این سردردگمی ها رو گذاشتم کنار و اول زنگ زدم به جیهوپ و تصمیم گرفتم بهش نگم که چه اتفاق افتاده
(مکالمه بینشون)
_:الو سلام ا.ت کجایی عزیزم چرا نیومدی؟
+:(وقتی گفت عزیزم قند تو دلم آب شد ولی) به من نگو عزیز
_: یعنی نتو ...
+:اره نتوستی دلمو به دست بیاری نتونستی برام عزیز شی با تو بودن وقت تلف کردن بودد(تند)
_: ببخشید که باعث تلف شدن وقتت شدم (ناراحت)
+:بخواطر اینکه دیگه نبینمت از اینجا میرم
( قطع میکنه و شروع میکنه به گریه کردن)
+:خدایا کمکم کنن هق چرا این طوری کردم چرا باهاش اینطور رفتار کردم هق من عاشقش هستم ولی مامان بزرگ داره مجبورم میکنه هقق
اشکامو پاک کردم و به جون سو زنگ زدم
(مکالمه شون)
=:الو
+: الو جون سو من دارم هق میرم
=:چی کجاا
+: قضیه رو سرفهرست بهت میگم فقط بدون خیلی دلم برات تنگ میشه
=:مگه چی شده؟
+: بعداً بهت میگم الان باید برم
=:باشه برو خداحافظ
+: خداحافظ
(ا.ت بعد از قطع کردن تلفنش رفت و تو ماشین نشست و رفتن به سمت خونه مادر بزرگش اینا)
چطور بود؟
#ادته
#هوپی
Part 13
+:باشه فقط میشه یک دقیقه پیاده شم به یکی زنگ بزنم
~:باشه برو من منتظرت میمونم
ویو ا.ت
از ماشین پیاده شدم و گوشیمو برداشتم مونده بودم اول برای کدوم زنگ بزنم ؟
باید به هوسوک چی بگم؟
بگم مجبورم با یکی دیگه ازدواج کنم ؟
یا نه بگم دوستش ندارم ؟
ولی نه اون بهم ریخته میشه حالش خراب میشه باید چیکار کنممم؟
اما نمیخوام اونو درگیر این چیزا کنم
این سردردگمی ها رو گذاشتم کنار و اول زنگ زدم به جیهوپ و تصمیم گرفتم بهش نگم که چه اتفاق افتاده
(مکالمه بینشون)
_:الو سلام ا.ت کجایی عزیزم چرا نیومدی؟
+:(وقتی گفت عزیزم قند تو دلم آب شد ولی) به من نگو عزیز
_: یعنی نتو ...
+:اره نتوستی دلمو به دست بیاری نتونستی برام عزیز شی با تو بودن وقت تلف کردن بودد(تند)
_: ببخشید که باعث تلف شدن وقتت شدم (ناراحت)
+:بخواطر اینکه دیگه نبینمت از اینجا میرم
( قطع میکنه و شروع میکنه به گریه کردن)
+:خدایا کمکم کنن هق چرا این طوری کردم چرا باهاش اینطور رفتار کردم هق من عاشقش هستم ولی مامان بزرگ داره مجبورم میکنه هقق
اشکامو پاک کردم و به جون سو زنگ زدم
(مکالمه شون)
=:الو
+: الو جون سو من دارم هق میرم
=:چی کجاا
+: قضیه رو سرفهرست بهت میگم فقط بدون خیلی دلم برات تنگ میشه
=:مگه چی شده؟
+: بعداً بهت میگم الان باید برم
=:باشه برو خداحافظ
+: خداحافظ
(ا.ت بعد از قطع کردن تلفنش رفت و تو ماشین نشست و رفتن به سمت خونه مادر بزرگش اینا)
چطور بود؟
#ادته
#هوپی
۴.۲k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.