درخواستی

#درخواستی
#چندپارتی
« وقتی باهات کات کرد و میفهمی ازش بارداری»
p⁶
+« آماده شدم و رفتم شرکت و منتظر سرمایه گذار بودم»
_« یه روز قبل از قرار اومده بودم ژاپن. آماده شدم و سوار ماشین شدم و حرکت کردم سمت شرکت
رسیدم و از ماشین پیاده شدم وارد شرکت شدم و تا دفتر مدیر همراهم کردن تقی به در زدم و وارد شدم »
_سلام خانم ل.....«دهنش وا موند»
+«با صدای در از سر صندلی بلند . امکان نداره اون باشه»
+ ت..تهونگ«تعجب»
_ رونا خودتی« خوشحال»
+ واست فرقی داره کی باشم
_« رفتم سمتش دستاشو تو دستام گرفتم»
+ چیکار داری می‌کنی «دستاشو از تو دستای ته بیرون کرد»
_ رونا منو ببخش لطفا«بغض»
+ چرا باید ببخشمت تو منو ول کردی دلیلشم حتی بهم نگفتی «بغض»
_ منشی هر.زم چندتا عکس آورد که انگار که تو داشتی یکی رو می بوسیدی گفت با یکی دیگه ای«اشکاش دارن میریزن»
+ ینی آنقدر بهم اعتماد نداشتی که واسه چندتا عکس ولم کردی و حتی باهام دربارش حرفم نزدی
_ ببخشید رونا من باید مطمئن میشدم «زانو زد روبه رونا»
_ رونا من بدون تو نمی تونم زندگی کنم می‌دونی وقتی نبودی چقد رنج کشیدم رونا تو تمام زندگیمی لطفا برگرد پیشم«گریه»
+ می خوای ببخشمت «پوزخند» می‌دونی حالم اون موقع چجوری بود
_ ......
+ چیزی نداری واسه گفتن معلومه دیگه
+ الانم پاشو نمی خوام شرکتم باهات قرار داد ببنده
_ «درکش میکردم بلند شدم و از اتاق رفتم بیرون»
+«حالم یجوری بود نفسم بالا نمی یومد سرم گیج می‌رفت
یهو افتادم جز سیاهی چیزی نفهمیدم.....
_«داشتم در اتاق می بستم که صدا افتادن چیزی اومد در اتاق باز کردم با دیدن رونا تو اون حالت برق از سرم پرید رفتم و تو بغلم گرفتمش»
_ رونا بیدار شو چرا اینجوری شدی
_« براید بغلش کردم . از شرکت خارج شدم سوار ماشی شدم و با آخرین سرعت به سمت بیمارستان حرکت کردم»
(رسید بیمارستان رونا رو براید بغل کرد و وارد بیمارستان شد
رونا بردن اتاق دکترم رفت تا ماینش کنه)
_« بیرون اتاق رژه می رفتم که دکتر اومد بیرون رفتم سمتش»
_.....

#فیک
#تکپارتی
#کیم_تهیونگ
#بی_تی_اس
دیدگاه ها (۳)

#درخواستی#چندپارتی« وقتی باهات کات کرد و میفهمی ازش بارداری»...

مروارید سفیدم تو دریا غرق شد:)اینو خودم ساختم🙂#تهکوک #ویکوک

#درخواستی«وقتی باهات کات کرد و میفهمی ازش بارداری»p⁵+« داشتم...

p⁸ «ساعت ها گذشت و هنوز سومی تو اتاق عمله. کوک با احساس پشیم...

#𝐖𝐡𝐲_𝐡𝐢𝐦𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟔𝟗کتم رو از روی کاناپه برداشتم و از عمارت بیرون...

تکپارتی کوکاخرین ستاره🌠💔زمستون بود هوا سرد بود و فقط صدای با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط