تومطعلقبهمنی

#تو_مطعلق_به_منی

پارت_13
و صبح باصدای گوشی یونگی به خودم اومدم دیدم یونگی لباس تنش نیست(فقط بالا تنش لخت بود) زود رفتم زیر پتو که اومدو پتو رو کنا زد و اون پتو که رفت کنار و بدن سفید و عضلانیش جلوم ظاهر شد چی میگی ات

+عا.....عا چی کار میکنییییی عه لباس بپوش(جلوی چشماش گرفت)
_چرا(خمار،،بم)
+چونکه من خجالت میکشم
_اوم ولی قراره یه عمرطولانی این بدن و این آدم رو ببینی
+اما...چی(دستش رو از رو چشماش برداشت)
_تعجب کردی فکر کردی حاظرم یه تار موی سرت رو با کسی شریک شم؟تو تمامن مال منی
+او آقای مین یونگی داری مخ میزنیا
_اون مخ رو خیلی وقت زدم(بوسه ای کاشت رو لب ات)
+باشه دیدم دیدم حالا لباست رو بپوش
_چرا؟
+چون یهو امکان داره کسی بیاد ببینتت یا سرما میخوری اینجوری دیگه خجالت نمی کشم چون قراره این بدن و این آدم رو یک عمر ببینم(چشمک زدن و رفتن به wc)
_آخ قلبم از دست این دختر(خنده جاذاب)


ویو یونگی
لباس بیرونم رو پوشیدم چون امروز یه قرار با بردارم و باند دارم و ات که اومد بهش گفتم و رفتم و بعد از چند مین رسیدم به جایی که قرار داشتیم

یه توضیح کوتاه: یونگی یه برادر بزرگتر داره که از یونگی خوشش نمیاد به دلایلی و داخل باندی که دارن یونگی رئس هستش نه برادرش و در طول رمان متوجه داستان میشید.

با ورودم زیر دستم اومد سمتم
.:سلام آقای یونگی خوش اومدید آقا
_ کمتر حرف بزن(جدی)
.:بعله؟چشم آقای مین کوئین منتظرتون هستند
_خو به ک‌... باشه حالا هم برو
.:چشم
~سلام داداش جونن
_سلام بقیه کی میان
~دقیق یک دقیقه دیگه(مردک رو مخ بزار یه جور به زمینت میزنم که یه عمر گریه کنی)
و بعد از چند مین بقیه اومدن و نشستیم و حرف میزدیم که یهو یه اسکل ک طرف کوئین هست گفت
مرده:خب آقای مین یونگی نظرتون چیه آقای مین کوئین رو در این باند سهیم شین بیشتر ؟
_حالا من یه سوال از شمام بپرسم؟
مرده:بله بله چرا که نه..
_به شما تو این موضوع اجازه دخالت دادم؟
مرده:نه
_پس خفه شو
مرده:بله ببخشید

که یهو کوئین گفت...

#اد_هوپی
دیدگاه ها (۱۵)

#تو_مطعلق_به_منیپارت_14_پس خفه شومرده:بله ببخشید که یهو کوئی...

#تو_مطعلق_به_منیپارت_15که ات یهو از جاش بلند شد و دوید سمت ا...

#تو_مطعلق_به_منیپارت_12تا ساعت پنچ بیرون بودیم که وقتی اومدی...

#تو_مطعلق_به_منیپارت_11_چی شد+سرم گیچ میره حالم مثل حال دیشب...

جیمین فیک زندگی پارت ۸۱#

#سناریو وقتی: جلوشون لباس عروس میپوشیمچان: بسته خجالت بکش بز...

*وقتی می‌رید برای تولد دوست اونا لباس بخرید و ات هم یه لباس ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط