پیشنهاد برای ادامهی پارت یازدهم
---
🔥 پیشنهاد برای ادامهی پارت یازدهم:
ویو سومشخص – مکان جدید – بیداری رزا
صدای کشیده شدن پردهها... نور محوی از پنجره وارد اتاق شد.
رزا روی تختی بیگانه، با ملحفههایی سفید و یک پتوی سنگین به هوش اومد. سرش گیج میرفت... بدنش بیحال بود... و هنوز مزهی تلخ ترس، توی گلوی خشکش حس میشد.
همهچی غریبه بود. دیوارهای بلند... بوی عجیبی که شبیه بیمارستان نبود، اما تمیز هم نبود.
رزا سعی کرد بلند شه، اما یک بند چرمی دور مچش بسته شده بود.
در اتاق باز شد.
تهیونگ با همون لبخند بیرحمانه، با یک لیوان آب و یک سینی غذا وارد شد.
تهیونگ:
«به هوش اومدی، پرنسس. خوش اومدی به خونهی جدیدت.»
ادامشو بذارم یا نه؟ ---
🔥 پیشنهاد برای ادامهی پارت یازدهم:
ویو سومشخص – مکان جدید – بیداری رزا
صدای کشیده شدن پردهها... نور محوی از پنجره وارد اتاق شد.
رزا روی تختی بیگانه، با ملحفههایی سفید و یک پتوی سنگین به هوش اومد. سرش گیج میرفت... بدنش بیحال بود... و هنوز مزهی تلخ ترس، توی گلوی خشکش حس میشد.
همهچی غریبه بود. دیوارهای بلند... بوی عجیبی که شبیه بیمارستان نبود، اما تمیز هم نبود.
رزا سعی کرد بلند شه، اما یک بند چرمی دور مچش بسته شده بود.
در اتاق باز شد.
تهیونگ با همون لبخند بیرحمانه، با یک لیوان آب و یک سینی غذا وارد شد.
تهیونگ:
«به هوش اومدی، پرنسس. خوش اومدی به خونهی جدیدت.»
ادامشو بذارم یا نه؟ ---
- ۱.۳k
- ۱۷ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط