پارت

پارت ۳۰

جیمین وقتی التماس ات رو میشنوه دست از
کارت بر میداره و دندون نیششو از تو گردن
ات بیرون میکشه
و جای زخم رو لیس میزنه و نمیخواست
با بوسه جادوییش اون زخم رو ببنده

ات: جیمین..... درد....

و جیمین دست از لیسیدن بر میداره و
از روی ناچاری بوسه ای روی زخم میزاره
ات احساس میکرد دنیا روی
سرش میچرخه شاید به خاطر این بود که
جیمین زیاد از خونش خورده بود
درد هم داشت میخواست از روی
میز بیاد پایین که سرش گیج رفت
و نزدیک بود بیوفته ولی
جیمین ات رو گرفت و با نگرانی ازش پرسید

جیمین: ات... حالت خوبه چی شده یهو

ات از روی عصبانیت بلند داد میزنه

ات: شاید به خاطر اینه که ده لیتر از من خون
گرفتی خوردی 😡

جیمین با خونسردی جواب میده

جیمین: خودت اجازه دادی تا......
ات: خودم میدونم بذای چی اما نه انقدر اون خدمتکار هایی که الان اینجان فقط سه نفرن
جیمین: باشه میگم خدمتکار های بیشتری
بیان تا خونت جبران بشه
ات: کمکم کن برم تو اتاقم
جیمین: من اربابم نه تو
ات: لطفا سرم داره کیج میره

جیمین یه نفس عمیق میکشه
و ات رو براید استایل بغل میکنه
و اونو میبره تو اتاقش و میزاره روی تخت

جیمین: استراحت کن
ات: نمیگفتی هم میکردم
جیمین: باشه بکن 😏
ات: خیلی کثیفی و بیشور
جیمین: تو گفتی میخوای استراحت بکنی منم گفتم باشه بکن تو بد متوجه شدی 😏


از دستتون ناراحتم چون شرایط رو نمیرسونین
برای همین شرایط نمیزارم
اما تنبیهتون اینه دیر پارت میزارم
تا الان هم منتظر بودم تا شرایط برسه ولی کامل نشود
دیدگاه ها (۲۱)

کیا موافقن

پارت ۲۹جیمین: ببین میدونم درد داری ولی باید تحمل کنی چون نمی...

به خاطره تمام غلط املایی هام معذرت میخوام

پارت ۵۴ات: مثلا روز عروسیمونه 😡جیمین: باشه باشه میمونیم ات: ...

پارت ۳۶ات: بالاخره میتونیم بریم جیمین: اره ات: اخیش بالاخره ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط