🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
#خان_زاده #پارت42 #جلد_دوم
روش نشست و من کنار خودش نشوند گفت
_ بهتره که بخوابیم فردا یه روز دیگه است بهتر چند ساعتی بخوابیم تا وقتی بیدار شدیم بهتر فکر کنیم.
حرفی نزدم اون دراز کشید و منم کنارش خوابیدم اما خوابم نمیبرد تمام فکرم درگیر بود که دنبال یه راه حل باشم میدونستم من دیگه هیچ وقت نمیتونم حامله بشم در مورد مونس هم این بود و قرار نبود مونس به دنیا بیاد اما خواست خدا بود که بچه به من بده باید با دکترا حرف میزدم باید آزمایش می دادم شاید یه راهی باشه که من دوباره بتونم حامله بشم .
همین فردا میرم سراغ آزمایش با این فکر کردم بخوابم رفتم...
مونس به پیش راحی گذاشته بودم و مطب به مطب میگشتم تا شاید یکی از دکتر یه خبر خوب و جدید بهم بده اما هر کدوم که منو میدیدن پرونده پزشکی گذشتمو زیرو میکردندپ همشون نظرشون این بود که ممکن نیست من بتونم دوباره حامله بشم محض احتیاط برام آزمایش و سونوگرافی این چیزا نوشته بودند و باید تک تکشون رو انجام میدادم ته دلم به خودم امید میدادم که بالاخره یه راهی پیدا میشه جواب آزمایشات طول می کشید تا به دستم برسه اما جواب سونوگرافی و برداشت مو دوباره به اخرین دکتری که پیشش رفته بودم برگشت مو روبروش گذاشتم .
عینک و به چشمش زد و دقیق نگاهی بهشون انداخت و گفت
_ این سونوگرافی حرف هایی که قبلاً زده بودم و تایید میکنه اما خوب منتظر آزمایشات میمونیم سرم را پایین انداختم .
انگار که تمام غصه های دنیا روی سرم آوار شد از پشت میزش بلند شده و کنارم نشست و گفت
_ دخترم ناامید نباش خیلی راه ها برای بچه دار شدن هست .
سرمو بالا گرفتم و گفتم:
من یه دختر دارم اما خانواده شوهرم وارث میخوان یه پسر میخوان.
نگاهم کرد انگار می خواست حرفی بزنه که دو دل بود دستشو گرفتم و گفتم تورو خدا اگه راهی هست بهم بگین هر راهی باشه انجام میدم فقط باید یه پسر داشته باشم.
عینکش رو برداشت روی میز گذاشت و گفت:
_ ببین دخترم راه برای کسانی که به هیچ وجه نمیتونن باردار بشن هست اما خوب نمیدونم تو میتونی قبولش کنی یا نه یا حتی همسرت؟
کنجکاو سرمو تکون دادم و گفتم
شما بگین من با شوهرم حرف میزنم نگران نباشید.
دوباره کمی مکث کرد و گفت
_ رحم اجاره کنید بچه شما رو توی شکمش براتون نگه میداره و وقتی به دنیا میاد بهتون میده
ازشنیدن این حرف خشکم زد..
🌹
#فردوس_برین #خلاقیت #هنر #تهدید_عادیه_حمله_کن_پشمک #مرگ_بر_کرونا😁 #عاشقانه #عکس #عکس_نوشته #هنر_عکاسی #جذاب #FANDOGHI
#خان_زاده #پارت42 #جلد_دوم
روش نشست و من کنار خودش نشوند گفت
_ بهتره که بخوابیم فردا یه روز دیگه است بهتر چند ساعتی بخوابیم تا وقتی بیدار شدیم بهتر فکر کنیم.
حرفی نزدم اون دراز کشید و منم کنارش خوابیدم اما خوابم نمیبرد تمام فکرم درگیر بود که دنبال یه راه حل باشم میدونستم من دیگه هیچ وقت نمیتونم حامله بشم در مورد مونس هم این بود و قرار نبود مونس به دنیا بیاد اما خواست خدا بود که بچه به من بده باید با دکترا حرف میزدم باید آزمایش می دادم شاید یه راهی باشه که من دوباره بتونم حامله بشم .
همین فردا میرم سراغ آزمایش با این فکر کردم بخوابم رفتم...
مونس به پیش راحی گذاشته بودم و مطب به مطب میگشتم تا شاید یکی از دکتر یه خبر خوب و جدید بهم بده اما هر کدوم که منو میدیدن پرونده پزشکی گذشتمو زیرو میکردندپ همشون نظرشون این بود که ممکن نیست من بتونم دوباره حامله بشم محض احتیاط برام آزمایش و سونوگرافی این چیزا نوشته بودند و باید تک تکشون رو انجام میدادم ته دلم به خودم امید میدادم که بالاخره یه راهی پیدا میشه جواب آزمایشات طول می کشید تا به دستم برسه اما جواب سونوگرافی و برداشت مو دوباره به اخرین دکتری که پیشش رفته بودم برگشت مو روبروش گذاشتم .
عینک و به چشمش زد و دقیق نگاهی بهشون انداخت و گفت
_ این سونوگرافی حرف هایی که قبلاً زده بودم و تایید میکنه اما خوب منتظر آزمایشات میمونیم سرم را پایین انداختم .
انگار که تمام غصه های دنیا روی سرم آوار شد از پشت میزش بلند شده و کنارم نشست و گفت
_ دخترم ناامید نباش خیلی راه ها برای بچه دار شدن هست .
سرمو بالا گرفتم و گفتم:
من یه دختر دارم اما خانواده شوهرم وارث میخوان یه پسر میخوان.
نگاهم کرد انگار می خواست حرفی بزنه که دو دل بود دستشو گرفتم و گفتم تورو خدا اگه راهی هست بهم بگین هر راهی باشه انجام میدم فقط باید یه پسر داشته باشم.
عینکش رو برداشت روی میز گذاشت و گفت:
_ ببین دخترم راه برای کسانی که به هیچ وجه نمیتونن باردار بشن هست اما خوب نمیدونم تو میتونی قبولش کنی یا نه یا حتی همسرت؟
کنجکاو سرمو تکون دادم و گفتم
شما بگین من با شوهرم حرف میزنم نگران نباشید.
دوباره کمی مکث کرد و گفت
_ رحم اجاره کنید بچه شما رو توی شکمش براتون نگه میداره و وقتی به دنیا میاد بهتون میده
ازشنیدن این حرف خشکم زد..
🌹
#فردوس_برین #خلاقیت #هنر #تهدید_عادیه_حمله_کن_پشمک #مرگ_بر_کرونا😁 #عاشقانه #عکس #عکس_نوشته #هنر_عکاسی #جذاب #FANDOGHI
۵.۰k
۰۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.