میریم تو اتاق
_ میریم تو اتاق
( جین دست یورا رو میگیره رو میرن تو اتاق درو قفل میکنه جین عصبانی بود برا همین یورا رو تکیه میده به دیوار دستاشو میگیره بالای سرش قفل میکنه و لباشو وحشیانه میبوسه )
• 15 مین بعد •
+ من با این لبا چطوری فردا بیام پایین
_ لازم نیست بپوشونی
+ باشه دو بار
_ ولش کن بیا بخابیم
( دوستان منحرف تخت یورا و جین از هم جداست اما یه تخت دو نفره هم هست یورا با یه لباس خاب میخوابه و جین بدون پیرهن )
+ فیلم ببینیم
_ باش
( یورا فوبیا فیلم غمگین داره )
• بعد از تموم شدن فیلم •
یورا: لباس خابمو پوشیدم و رفتم رو تختم جین هم مثل همیشه پیرهنشو در آورد چراغو خاموش کرد و رفت رو تخت دونفره سرشو برد تو گوشی چند دقیقه ای بود که بهش زل زده بودم که دیگه نتونستم تحمل کنم سریع رفتم سمت تخت سریع دراز کشیدم و پتو رو کشیدم رو خودم و به بدن برهنه جین چسبیدم که از کارم تعجب کرد
_ چی شد یهو
+ هیچی نتونستم مقاومت کنم
_ عجب خیله خوب بخابیم
( یورا دستشو میندازه رو شکم جین و بغلش میکنه جین هم دستشو دور گردن یورا میندازه )
• صبح •
جین: مثل همیشه زودتر از یورا پاشدم رفتم حموم کارامو انجام دادم منتظر موندم تا یورا بیدار شه •
_ چه عجب بیدار شدی پرنسس
+ خابم میاد هنووو
_ پاشو بینم بچه لباستم عوض کن مامان و بابا نیستن بریم پایین
+ کجا رفتن؟
_ چند وقت پیش گفتن برای کار سه روز میرن ژاپن
+ که اینطور
یورا: از رو تخت پاشدم رفتم سمت حموم پنج مین بعد از حموم اومدم بیرون و لباس پوشیدم که نگاهای جین و رو خودم احساس کردم
+ منحرفففف روتو اونور کننن
_ عهه حالا شدم منحرف؟ انقدر نگات میکنم تا سیر شم
+ ایششش بریم
( جین دست یورا رو میگیره رو میرن تو اتاق درو قفل میکنه جین عصبانی بود برا همین یورا رو تکیه میده به دیوار دستاشو میگیره بالای سرش قفل میکنه و لباشو وحشیانه میبوسه )
• 15 مین بعد •
+ من با این لبا چطوری فردا بیام پایین
_ لازم نیست بپوشونی
+ باشه دو بار
_ ولش کن بیا بخابیم
( دوستان منحرف تخت یورا و جین از هم جداست اما یه تخت دو نفره هم هست یورا با یه لباس خاب میخوابه و جین بدون پیرهن )
+ فیلم ببینیم
_ باش
( یورا فوبیا فیلم غمگین داره )
• بعد از تموم شدن فیلم •
یورا: لباس خابمو پوشیدم و رفتم رو تختم جین هم مثل همیشه پیرهنشو در آورد چراغو خاموش کرد و رفت رو تخت دونفره سرشو برد تو گوشی چند دقیقه ای بود که بهش زل زده بودم که دیگه نتونستم تحمل کنم سریع رفتم سمت تخت سریع دراز کشیدم و پتو رو کشیدم رو خودم و به بدن برهنه جین چسبیدم که از کارم تعجب کرد
_ چی شد یهو
+ هیچی نتونستم مقاومت کنم
_ عجب خیله خوب بخابیم
( یورا دستشو میندازه رو شکم جین و بغلش میکنه جین هم دستشو دور گردن یورا میندازه )
• صبح •
جین: مثل همیشه زودتر از یورا پاشدم رفتم حموم کارامو انجام دادم منتظر موندم تا یورا بیدار شه •
_ چه عجب بیدار شدی پرنسس
+ خابم میاد هنووو
_ پاشو بینم بچه لباستم عوض کن مامان و بابا نیستن بریم پایین
+ کجا رفتن؟
_ چند وقت پیش گفتن برای کار سه روز میرن ژاپن
+ که اینطور
یورا: از رو تخت پاشدم رفتم سمت حموم پنج مین بعد از حموم اومدم بیرون و لباس پوشیدم که نگاهای جین و رو خودم احساس کردم
+ منحرفففف روتو اونور کننن
_ عهه حالا شدم منحرف؟ انقدر نگات میکنم تا سیر شم
+ ایششش بریم
- ۳.۸k
- ۱۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط