چن پارتی
چن پارتی
پارت ۲
بیزینس
یکمی از خودم صدا در آوردم که نترسه . وقتی متوجه حضورم شد بهش سلا کردم ولی جوابم نداد و با عصبانیت از کنارم رد شد آخه مگه چیکار کردم؟
از زبان نایون
آقا تشریف آورده بدون هیچ عذر خواهی هه واقعا خنده داره، اینجوری میخواست پدر خوبی باشه.(عصبانی)
رفتم توی اتاق و پتو رو روم کشیدم و خوابیدم ، دیدمش که امد و لباسش رو عوض کرد و اند روی تخت و پشت من دراز کشید بغلم کرد که پسش زدم ، از حرکتم معلوم بود متعجب شده ، ولی حقشه. آخه مگه میشه پدری تولد دخترش تک دخترش رو یادش بره.
از زبان تهیونگ
چرا اینطور کرد؟؟
من مگه چیکار کردم؟؟
ولش کن فردا ازش میپرسم.
از زبان لیلیث
فردا صبح شد و نایون زود تر بیدار شد و دید دخترش در حال بازی کرد با عروسک های توی تختش هست بهش لبخندی زد و رفت سمتش.
نایون:دختر مامانی بیدار شده اره(خنده)
دایونگ:اره بیدار شدم مامانی(دوستان دایونگ هر وقت حرف میزنه همش با لحن بچه گونس.
خو برای امشب بسه خیلی خوابم میاد.
شب بخیر جغدای من🤍🌕
پارت ۲
بیزینس
یکمی از خودم صدا در آوردم که نترسه . وقتی متوجه حضورم شد بهش سلا کردم ولی جوابم نداد و با عصبانیت از کنارم رد شد آخه مگه چیکار کردم؟
از زبان نایون
آقا تشریف آورده بدون هیچ عذر خواهی هه واقعا خنده داره، اینجوری میخواست پدر خوبی باشه.(عصبانی)
رفتم توی اتاق و پتو رو روم کشیدم و خوابیدم ، دیدمش که امد و لباسش رو عوض کرد و اند روی تخت و پشت من دراز کشید بغلم کرد که پسش زدم ، از حرکتم معلوم بود متعجب شده ، ولی حقشه. آخه مگه میشه پدری تولد دخترش تک دخترش رو یادش بره.
از زبان تهیونگ
چرا اینطور کرد؟؟
من مگه چیکار کردم؟؟
ولش کن فردا ازش میپرسم.
از زبان لیلیث
فردا صبح شد و نایون زود تر بیدار شد و دید دخترش در حال بازی کرد با عروسک های توی تختش هست بهش لبخندی زد و رفت سمتش.
نایون:دختر مامانی بیدار شده اره(خنده)
دایونگ:اره بیدار شدم مامانی(دوستان دایونگ هر وقت حرف میزنه همش با لحن بچه گونس.
خو برای امشب بسه خیلی خوابم میاد.
شب بخیر جغدای من🤍🌕
۹.۷k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.