عروسکم

پارت : ۴۲
ویو جنی :
حوصلم داشت دوقلو می زایید از اون ور هم تهیونگ جواب نمیداد
دم در خونه تهیونگ :
ته : به اون اشغال بگو ولم کنه
راننده : ببخشید اما لطفا با زبون خوش سوار ماشین شوید تا مجبور نشم خوش صحبت نکنم
تهیونگ با کلافگی دستی تو موهاش کشید
ته : باشه،باشه،،،،،بهم وقت بده لباس درستی بپوشم(خونسرد)
راننده : منتظرم
تهیونگ لباسی اسپرت پوشید و سوار ماشین شد ،از استرس پا اش میلرزید و بعد گذشت زمان به دم در شرکت رسیدن تهیونگ از ماشین پیاده شد و وارد شرکت شد و بعد از تی کردن مسیر به اتاق پدرش رسید و در زد
اقای کیم : بیا تو
تهیونگ نفس عمیقی کشید و وارد اتاق شد
اقای کیم : بشین (به مبل اشاره کرد)(نشست)
ته : چرا دست از سرم برنمیداری ؟(خونسرد)
پ.v : هیس،سریع میخوام برم سر اصل مطلب
ته : سریع باش
پ.v : خوب خوب باید با جویی ازدواج کنی (سرد)
ته : اون وقت به چه دلیلی؟
پ.v :مجبوری
ته : به هیچ عنوان با یه دختر پیکمی ازدواج نمیکنم
پ.v: هییی‌اروم دختره خنگ به خاطر تو خودکشی کرده
ته :از کجا معلوم بابت من بوده؟
پ.v : اخه اسکل خودش گفته ، به نفع خودته باهاش باشی وگرنه باباش نمیزاره یه روز خوش ببینی
ته : همش چرنده عمرا قبول کنم
راوی : تهیونگ پا میشه و میره سمت در،در و باز میکنه با بابای جویی مواجه میشه،تهیونگ شوکه میشه،بابای جویی تهیونگ و هول میده روی کاناپه و پاشو میزاره روی قفسه سینه تهیونگ (پدره خیلی ....)
پ.جویی : فکر کردی اگه با دخترم ازدواج نکنی ، عشقت طلوع و میبینه ؟(تیکه)
ته : من از شما نمیترسم
پ.جویی : خواهیم دید
راوی : تهیونگ پای پدر جویی رو کنار زد و پاشد و از دفتر رفت بیرون
______
عصر
ویو رزی :
رفتیم کافه و جنی خیلی استرس داشت که چرا تهیونگ گوشی رو جواب نمیده
جیسو : جنی جواب نداد ؟
جنی : نه حالا بزار یه بار دیگه زنگ بزنم(زنگ زد بعد از بوق سوم جواب داد )
جنی : الو مسخره کجایی؟
ته : عه بزار توض..
جنی : نمیخوام از صبح دارم زنگ میزنم ولی جواب نمیدی ؟،کجا بودی ؟
ته : ای بابا ، هیچی عروسک بابام منو به زور برد دفتر منم گوشیم و ور نداشتم همین
جنی : هییی باشع میبخشم
ته : یسس
جنی : حالا چیکارت داشت ؟
ته : هیچی بابا ، مهم نیس
جنی : اوکی
____/
ویو جنی :
بعد یه مشت حرفای چرت و پرت با تهیونگ رفتیم خونه تو راه ذهنم خیلی درگیر بود که چرا بهم نگفت باباش چی گفته
خلاصه دخترا یوپری وایسادن که خوراکی بخرن من منتظرشون نموندم و رفتم خونه در خونه رو باز کردم دیدم چراغا روشنه رفتم جلو تر

واقعا ببخشید دیر شد
دیدگاه ها (۱۰)

عروسکم

عروسکم

عروسکم

مهم

دختر جهنمی

دختر جهنمی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط