پارت4
پارت4
پرش زمانی6شب
ا/ت ویو
از مدرسه رفتم خونه کوک میخواستم برگردم خونه چه یونگ که کوک دستمو گرفت کوک: میشه امشب همینجا بمونی(توجه توجه کوک عمارت جدا داره از باباش)
ا/ت: قربان باید برم خونه
کوک: بمون من هرچی بگم همونه
ا/ت: باشه ولی فقط امشب که زنگ در خورد اگه گفتین کی بود معلومه لیا دوست دختر کوک
کوک: کیه
لیا: منم عشقم🥺
کوک: بیا تو
ا/ت: منم باید برم کوک: نه برو تو اتاق ندیمه قایم شو اونجا هیچ وقت نمیاد
رفتم اونجا قایم شدم هوفف
لیا:عشقم بزار واسه اولین بار لاقل ببوسمت(اینو خود کوک گفته طعم لبای منو فقط عشق حقیقیم میتونه بچشه)
کوک: لیا من به زور باهاتم میفهمی میفهمی این رابطه تمومه
لیا: اما کوکک
کوک: تمومهه از همجا بلاکی دیگم نیا در خونم هرزه
لیا: من هرزه نیستممم میرم شکایت میکنم
کوک: اولا من شوهرت نیستم دومن یه فیلم ازت دارم من میتونم ازت شکایت کنم
فیلمو نشونش دادم زیر اون یارو جونگ وو بود با عصبانیت درو بست لیا: اگه تو بخوای باهام باشی من نمیخوام.
کوک: ا/ت بیا بیرون
ا/ت: کوک من واقعا باید برم
کوک: باشه🥺🙂🥺😔
ا/ت: خداحافط
کوک: خداحافظ
ا/ت ویو
رفتم خونه
ا/ت: سلام چه یونگ(حالت خسته)
چه یونگ: سلام به چه عجب
ا/ت: چه یونگ خستم
رفتم با حمون لباسا رو تخت خوابیدم که نفهمیدم کی خوابم برد
صبحش حاضر شدم رفتم مدرسه(بچه ها کلاس 12 هم هستن) همونجا استفا دادم کوک قبول کرد حقوق این ماه رو بهم داد
(3سال بعد)
ا/ت ویو
خیلی وقت بود کوک رو ندیده بودم راستش دلم واسش تنگ شده بود
داشتم تو خیابون قدم میزدم که یهو بارون گرفت منم چتر نداشتم یهو یه مرد اومد کنارم وایساد
مرده: خانم خیس شدین بیاین زیر چتر من منو آورد زیر چترش یه نگته به صورتش انداختم اوااااا این کوک بود
ا/ت: کوکککک
کوک: عههههه ا/تت
ا/ت: خیلی وقته ندیدمت
کوک: منممم
ا/ت: چرا پیاده ای؟
کوک: خواستم قدم بزنم و امممم بابام برای خونه تکونی عمارتکلی ندیمه اورده منو بیرون کرد نمدونم کجا بمونم
ا/ت: میتونی بیای خونه من(ا/ت خونه خریده ها)
ادامه پارت بعد.
پرش زمانی6شب
ا/ت ویو
از مدرسه رفتم خونه کوک میخواستم برگردم خونه چه یونگ که کوک دستمو گرفت کوک: میشه امشب همینجا بمونی(توجه توجه کوک عمارت جدا داره از باباش)
ا/ت: قربان باید برم خونه
کوک: بمون من هرچی بگم همونه
ا/ت: باشه ولی فقط امشب که زنگ در خورد اگه گفتین کی بود معلومه لیا دوست دختر کوک
کوک: کیه
لیا: منم عشقم🥺
کوک: بیا تو
ا/ت: منم باید برم کوک: نه برو تو اتاق ندیمه قایم شو اونجا هیچ وقت نمیاد
رفتم اونجا قایم شدم هوفف
لیا:عشقم بزار واسه اولین بار لاقل ببوسمت(اینو خود کوک گفته طعم لبای منو فقط عشق حقیقیم میتونه بچشه)
کوک: لیا من به زور باهاتم میفهمی میفهمی این رابطه تمومه
لیا: اما کوکک
کوک: تمومهه از همجا بلاکی دیگم نیا در خونم هرزه
لیا: من هرزه نیستممم میرم شکایت میکنم
کوک: اولا من شوهرت نیستم دومن یه فیلم ازت دارم من میتونم ازت شکایت کنم
فیلمو نشونش دادم زیر اون یارو جونگ وو بود با عصبانیت درو بست لیا: اگه تو بخوای باهام باشی من نمیخوام.
کوک: ا/ت بیا بیرون
ا/ت: کوک من واقعا باید برم
کوک: باشه🥺🙂🥺😔
ا/ت: خداحافط
کوک: خداحافظ
ا/ت ویو
رفتم خونه
ا/ت: سلام چه یونگ(حالت خسته)
چه یونگ: سلام به چه عجب
ا/ت: چه یونگ خستم
رفتم با حمون لباسا رو تخت خوابیدم که نفهمیدم کی خوابم برد
صبحش حاضر شدم رفتم مدرسه(بچه ها کلاس 12 هم هستن) همونجا استفا دادم کوک قبول کرد حقوق این ماه رو بهم داد
(3سال بعد)
ا/ت ویو
خیلی وقت بود کوک رو ندیده بودم راستش دلم واسش تنگ شده بود
داشتم تو خیابون قدم میزدم که یهو بارون گرفت منم چتر نداشتم یهو یه مرد اومد کنارم وایساد
مرده: خانم خیس شدین بیاین زیر چتر من منو آورد زیر چترش یه نگته به صورتش انداختم اوااااا این کوک بود
ا/ت: کوکککک
کوک: عههههه ا/تت
ا/ت: خیلی وقته ندیدمت
کوک: منممم
ا/ت: چرا پیاده ای؟
کوک: خواستم قدم بزنم و امممم بابام برای خونه تکونی عمارتکلی ندیمه اورده منو بیرون کرد نمدونم کجا بمونم
ا/ت: میتونی بیای خونه من(ا/ت خونه خریده ها)
ادامه پارت بعد.
۳۵۸.۸k
۰۱ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.