پارت ۴
پارت ۴
صبح رفتم مدرسه اونم تو کلاس ما بود منم باید ازش محافظت میکردممم😑😑😑
کنارش نشستم نذاشتم کسی چپ بش نگاه کنه دوستاش میدونستن بادیگاردشم دیدم زنگ تفریح یهو یه دختره اومد بش چسبید
دختره: سلام بانی من(ا/ت در حال حسودی)
کوک: لیا اینجا چی میخوای
دختره: اومدم بانیمو ببینم(نویسنده بانی منهههههه)
دختره: این کیه؟
کوک: بادیگاردمه
دختره: اوهوم خوبه پس من برم بای
کوک: بای
کوک: ا/ت دنبالم بیا
دنبالش رفتم برد تو یه کلاس خالی
کوک: اون دوست دخترمه که به زور باهاشم
چون خیلی گریه زاری کرد که باهاش باشک
ا/ت: به من چه خو چرا برا من توضیح میدی
راستش داشتم از خوش حالی پر درمی آوردم
یروز دختره تو دسشویی بود
لیا:نزدیک بانی من نشو
ا/ت: بانیت کیه؟؟
لیا: کوک
ا/ت: من اصن همجنسگرام از تو خوشم اومده میخواستم ببوسمش در رفت فقط بش دروغ گفتم که نزدیک ما نیاد هر وقط میدیدمش لبمو گاز میگرفتم و اونم فرار میکرد نمیامد سمت ما منو کوک
ادامه پارت بعد
صبح رفتم مدرسه اونم تو کلاس ما بود منم باید ازش محافظت میکردممم😑😑😑
کنارش نشستم نذاشتم کسی چپ بش نگاه کنه دوستاش میدونستن بادیگاردشم دیدم زنگ تفریح یهو یه دختره اومد بش چسبید
دختره: سلام بانی من(ا/ت در حال حسودی)
کوک: لیا اینجا چی میخوای
دختره: اومدم بانیمو ببینم(نویسنده بانی منهههههه)
دختره: این کیه؟
کوک: بادیگاردمه
دختره: اوهوم خوبه پس من برم بای
کوک: بای
کوک: ا/ت دنبالم بیا
دنبالش رفتم برد تو یه کلاس خالی
کوک: اون دوست دخترمه که به زور باهاشم
چون خیلی گریه زاری کرد که باهاش باشک
ا/ت: به من چه خو چرا برا من توضیح میدی
راستش داشتم از خوش حالی پر درمی آوردم
یروز دختره تو دسشویی بود
لیا:نزدیک بانی من نشو
ا/ت: بانیت کیه؟؟
لیا: کوک
ا/ت: من اصن همجنسگرام از تو خوشم اومده میخواستم ببوسمش در رفت فقط بش دروغ گفتم که نزدیک ما نیاد هر وقط میدیدمش لبمو گاز میگرفتم و اونم فرار میکرد نمیامد سمت ما منو کوک
ادامه پارت بعد
۷۳.۰k
۲۶ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.