فیک جیهوپ

فیک جیهوپ
پارت هجده
--------------------------
من از هوپی جلو افتادم برگشتم زبونمو براش درآوردم
😝
سرعتش و بیشتر کرد ...کم کم داشت می‌رسید بهم ..یه دیقه حواسم پرت شد که هوپی ازم جلو زد و مسابقه رو برد
+خب ات خانم من بردم
♤خب که چی
+هیچی فقط اینجا یکی میگفت که میبره تا حالا نباخته..
نذاشتم بیشتر بگه
♤باشه بابا ...بیا بریم رودخونه
+باشه..تا اونجاهم قراره مسابقه بدیم
♤نخیر ...عین دوتا دوست میریم
+مگه قرار بود مثل دوتا دشمن بریم
♤نخیرم..اصن ول کن بیا بریم.
+باشه
رسیدیم به رودخونه. از اسب پریدم پایین
+ات میوفتی مواظب باش
♤باشه ارباب حالا بیا
هوپی هم اومد پایین ....رفت لبه رودخونه ..منم آروم رفتم پشت سرش همین که میخواستم هلش بدم فهمیدو برگشت دسمتو گرفت و کشید دوتایی باهم افتادیم تو اب.
+منو میخواستی هل بدی ارع (باخنده)
♤نشد یه بار من بخوام یه بلایی سر تو بیارم نفهمی
ممیری بزاری یه بار هلت بدم 😑
هوپی اومد طرفم بغلم کرد و تو چشمام نگاه کرد
+میدونستی چشمات خیلی قشنگه هر موقع که میبینمشون انگار دفعه اوله
♤:)
آروم لبشو گذاشت رو لبم و بوسید.
+بیا بریم مریض میشیم