فیک جیهوپ

فیک جیهوپ
پارت بیست
------------------------
اما فایده نداشت بومرنگ آروم نمیشد یهو منم افتادم زمین هوپی که انگار تازه صدای بومرنگو شنیده باشه سریع اومد طرفم با اون پسره و بلندم کرد ...دستم خیلی درد میکرد .
سوهو بومرنگو آروم کرد و بردش ‌
+چیشد چرا یهو اینجوری شد ....دستت خیلی درد میکنه
♤ بومرنگ یه مار دید ترسید بخاطر اون...ارع درد دارم
+ هوففف...اصن مار چجوری اومده اینجا ..اینجا که حفاظ داره.
♤نمیدونم
+بیا بریم بعدا رسیدگی میکنم به این موضوع.
بعد منو بغل کرد و رفتیم سمت ماشین ...منو گذاشت تو ماشین و خودشم سوار شد .
+تحمل کن عزیزم الان میریم عمارت میگم دکتر بیاد
♤باشه
"نیم ساعت بعد"
رسیدیم به عمارت ...اما یه ماشین بود که تا حالا ندیده بودمش
♤هوپی کسی قرار بود بیاد؟
+نه ...این ماشین کیه؟
هوپی ماشینو پارک کرد پیاده شدیم و رفتیم تو اما....