چند پارتی
چند پارتی
part:1
باری دیگر به چهره خودش که از الماس درخشان تر بود نگاه کرد
شاید اون زیبایی خودش رو نمیدید!
حدود ۵ ساعت دیگه با بزرگترین بالرین کره پارک جیمین اجرایی بزرگ داشت و چون می خواست اجراش بی نقص باشه بیش از حد تمرین کرده بود
مربی:ا.ت برو یکم استراحت کن تو حدود ۲ شبه که نخوابیدی
ا.ت:اما من نیاز به تمرین دارم
مربی:چند بار برای من اجرا کردی و هر چند بار اش هم بی نقص بود پس برو استراحت کن
ا.ت:اما....
مربی:من مربیت ام و بهت میگم که باید استراحت کنی
ا.ت:چشم
رفت تو اتاق استراحت و رو مبل دراز کشید اینقدر خسته بود تا چشماش رو گذاشت خوابش برد
۳ ساعت بعد
با شوک از خواب بیدار شد و نفس نفس میزد
تا اینجا چیزی درباره مهم ترین توانایی دخترک نگفتم!
اون میتونست آینده خودش رو ببینه ولی آینده ای که برای خودش دید چیز جالبی نبود
لرزش دست هاش به وضوح حس میشد
نه بخاطر اجرا بخاطر آینده ای که برای خودش دیده بود
که یهو در وا شد و مربی اومد تو
مربی:ا.ت پاشو ۲ ساعت دیگ....اوه بیداری پاشو لباس بپوش
ا.ت:چشم
مربی:حالت خوبه چون رنگ به صورت نداری
ا.ت:نه قبل از اینکه بیدار شم خواب بدی دیدم
مربی:پس برو حاضر شو
بعد از رفتن مربی قطره اشکی از کنار چشمش فرو ریخت و به لباس باله اش خیره شد خودش رو جمع کرد و رفت رو صندلی گریم نشست
در حالی که گریم میشد به رویای بچه گیش فکر میکرد
اون میخواست جزو بهترین بالرین ها باشه اما سرنوشت این رو طی نمیکرد!
لباس باله اش رو پوشید و رفت به سمت پشت استیج
با دیدن چهره زیبای پارک جیمین شوکه شد
اون دقیقا مثل فرشته ها میموند
شاید برای پسرک هم همین بود
هر دو بهم خیره شده بودن
تا با صدای مدیر به خودشون اومدن
ادامه دارد.....
فکر کردید چون فیک تموم شده من قول ام عمل نمیکنم 👁👄👁
خب اشتباه فکر کردید🤧
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #آگوست_دي #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
part:1
باری دیگر به چهره خودش که از الماس درخشان تر بود نگاه کرد
شاید اون زیبایی خودش رو نمیدید!
حدود ۵ ساعت دیگه با بزرگترین بالرین کره پارک جیمین اجرایی بزرگ داشت و چون می خواست اجراش بی نقص باشه بیش از حد تمرین کرده بود
مربی:ا.ت برو یکم استراحت کن تو حدود ۲ شبه که نخوابیدی
ا.ت:اما من نیاز به تمرین دارم
مربی:چند بار برای من اجرا کردی و هر چند بار اش هم بی نقص بود پس برو استراحت کن
ا.ت:اما....
مربی:من مربیت ام و بهت میگم که باید استراحت کنی
ا.ت:چشم
رفت تو اتاق استراحت و رو مبل دراز کشید اینقدر خسته بود تا چشماش رو گذاشت خوابش برد
۳ ساعت بعد
با شوک از خواب بیدار شد و نفس نفس میزد
تا اینجا چیزی درباره مهم ترین توانایی دخترک نگفتم!
اون میتونست آینده خودش رو ببینه ولی آینده ای که برای خودش دید چیز جالبی نبود
لرزش دست هاش به وضوح حس میشد
نه بخاطر اجرا بخاطر آینده ای که برای خودش دیده بود
که یهو در وا شد و مربی اومد تو
مربی:ا.ت پاشو ۲ ساعت دیگ....اوه بیداری پاشو لباس بپوش
ا.ت:چشم
مربی:حالت خوبه چون رنگ به صورت نداری
ا.ت:نه قبل از اینکه بیدار شم خواب بدی دیدم
مربی:پس برو حاضر شو
بعد از رفتن مربی قطره اشکی از کنار چشمش فرو ریخت و به لباس باله اش خیره شد خودش رو جمع کرد و رفت رو صندلی گریم نشست
در حالی که گریم میشد به رویای بچه گیش فکر میکرد
اون میخواست جزو بهترین بالرین ها باشه اما سرنوشت این رو طی نمیکرد!
لباس باله اش رو پوشید و رفت به سمت پشت استیج
با دیدن چهره زیبای پارک جیمین شوکه شد
اون دقیقا مثل فرشته ها میموند
شاید برای پسرک هم همین بود
هر دو بهم خیره شده بودن
تا با صدای مدیر به خودشون اومدن
ادامه دارد.....
فکر کردید چون فیک تموم شده من قول ام عمل نمیکنم 👁👄👁
خب اشتباه فکر کردید🤧
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #آگوست_دي #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
۱۳.۶k
۱۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.