فیک زندگی با بنگتن

فیک زندگی با بنگتن ۲
پارت ۳
شوگا آب گرمو داد بهم
شوگا:بزا رو شکمت آروم میشه
نشست رو زمین دستاشو توی هم گره داد گذاشت زیر فکش و گوشه مبل
شوگا:چیکار کنم درد نکشی
ات:خوب میشم
بهم زل زده بود
شوگا:خیلی بدی
ات:چرا
شوگا:منو زجر میدی (خابش رفت)
ی نگاه بهش کردم دیدم چشاشو بسته
ات: چیکار کنم عاشقم نباشی چیکار کنم ن تو زجر بکشی ن من (توی دلم)
هوفی بلندی کشیدم شوگا پرید از خاب
شوگا:چی شد؟!
ات:برو بالا بخاب گردنت خسته میشه بچه
شوگا بلند شد
شوگا:ولی تو رو هم میبرم
ات:ها؟!
شوگا بغلم کرد هرچی التماسش کردم منو پایین نزاشت وارد اتاقش شد منو روی تخت گذاشت خاستم پاشم درد شدید اومد سراغم شوگا کنارم خابید و منو توی بغلش گرفت از پشت و دستشو روی شکمم میکشید
ات:شوگا ولم کنم لطفا (بغض)
شوگا:میخام آروم شی کاریت ندارم فقط بزا اینطوری دردتو کم کنم (التماس)
ات:شوگا...
شوگا:چشاتو ببند فقط
اینقد نوازش کردن دلمو ادامه داد ک خابم گرفت وقتی بیدار شدم دیدم توی اتاق خدم و جینم و نزدیک شب بود پد و عوض کردم و از اتاق زدم پایین
نامجون:بهتری؟!
ات:اره
جین:بیا غذا بخور هیچی نخوردی
کنار جین نشستم و شروع ب خوردن کردم
جیمین:خدا رو شکر ک خوبی
شوگا:بیشتر غذا بخور تا جون بگیری بچه
کوک: هنو رنگت برنگشته ها مث گچ دیواری
ات:خوبم کوک
وی: اگ حالت بد شد بگو میبریمت دکتر
جیهوپ: عه ولش کنید غذاشو بخوره
بعد شام شروع کردم ب ظرف شستن بچ ها رفتن بخوابن و منم مشغول کار آشپزخونه شدم ک شوگا پشت سرم ظاهر شد
شوگا:بهتری؟!
ات:ارع ممنونم
شوگا:برگرد
برگشتم سمت شوگا شوگا ی دستع گل دستش بود
شوگا: ی جا خوندم ب ی دختر ک پریوده باید محبت و مهربونی کرد تا حالش بهتر شه
ات:ممنون
گلو از دستش گرفتم گذاشتمش توی گلدون خاستم ب کارم برسم بازومو گرفت و بغلم کرد منو محکم ب خدش چسپوند
شوگا:فقط واس اینک خوب شی
ات:من خوبم
شوگا منو از آغوشش در آورد پیشونیمو بوسید و رفت کارا رو انجام دادم و خابیدم صب زود بیدار شدم دردم کم بود رفتم پایین دیدم شوگا صبحونه آماده کرده و هنوز همه خابن رفتم داخل آشپزخونه
ات:سلام
شوگا :سلام بشین برات دمنوش بیارم
ات:شوگا بیا بشین
شوگا نشست
ات:بخاطر من این همه کار انجام دادی ینی چی شوگا
شوگا:فقط واس بهتر شدنه تو
ات:روز اول یادته توی بطری داشتم آب میخوردم بهم گفتی دهاتی
شوگا خجالت کشید و دستشو انداخت توی موهاش
شوگا:ببخشید ولی وقتی توی هوا دلم خاس بلند بخندم جلو خدمو گرفتم اما توی اتاق بهت خندیدم میدونی چشاتو ک دیدم حس کردم میتونم مال خدمش کنم چشاتو خدتو حتی اسمتو ولی ...
ات:شوگا ببین این حسو اسمش نزار عشق ...آخه...دلم...با یکی دیگست ...میفهمی
با این حرفم حرفی نزد و رفت
دیدگاه ها (۶)

فیک زندگی با بنگتن ۲پارت ۴از اینک دلشو شکوندم از خدم بدم اوم...

فیک زندگی با بنگتن ۲پارت آخرشوگا مارو برد پارتی خیلی حواسم ب...

فیک زندگی با بنگتن ۲پارت ۱مث همیشه مشغول کار خونه بودم برگشت...

پوستر فصل دو حمایت کنید

نام فکی:عشق مخفیPart: 18ویو ات*از ماشین پیاده شدم*ی بادیگارد...

نام فیک: عشق مخفیPart: 31ویو ات*ات. چیزی نیست*ارومجی. مطمئنی...

آیدل من ( در خواستی)پارت۲۰از زبون شوگا بیست دقیقه ای طول کشی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط