فرشته کوچولو من
فرشته کوچولو من
پارت ۱۲۶
[ویو هارین]
خیلی آروم می بوسیدم
ازم جدا شد به صورتم زل زد
جونگ کوک : هنوزم ازم بدت میاد
نمی تونستم چیزی بگم
هر چقدر هم پرو بودم... دعوایی بودم پیش جونگ کوک
کم میآوردم
بدجور مجذوبش بودم.... مجذوب چشماش
و تمام اجزای صورتش بودم
هارین: نکن .....هم خودت هم من اذیت نکن
پوزخندی زد
کلافه بود ولی
جونگ کوک: می دونی پدرم بهم چی گفت
سرم به نشونه نه تکون دادم
جونگ کوک: گفت تا وقتی تو رو نگرفتم پیشش نرم....تو چی داری که همه مجذوب خودت کردی....آخ دختر من کم بودم که بقیه مجذوب خودت کردی
حرصم گرفت
هارین: اینم بهش گفتی خودت من نخواستی
دستش روی بدنم به حرکت در آورد
جونگ کوک: هه من نخواستن.....می دونی وقتی پیشم نیستی واقعا چی سخت بود برام ؟
و ادامه داد گفت
جونگ کوک: اینکه عطر تنت نداشتم....اینکه بدون تو عمارت خالی برام ...اینکه دیگه دختر کوچولوم با ذوق منتظرم نیست...
جونگ کوک: برای تمام وجودت....حرفات دلتنگ بودم....بدون تو دنیا رو سرم خراب شده بود
از حرفاش تعجب کردم
دروغ نگم دلم لرزید
ولی کم نمیارم
هارین:
پارت ۱۲۶
[ویو هارین]
خیلی آروم می بوسیدم
ازم جدا شد به صورتم زل زد
جونگ کوک : هنوزم ازم بدت میاد
نمی تونستم چیزی بگم
هر چقدر هم پرو بودم... دعوایی بودم پیش جونگ کوک
کم میآوردم
بدجور مجذوبش بودم.... مجذوب چشماش
و تمام اجزای صورتش بودم
هارین: نکن .....هم خودت هم من اذیت نکن
پوزخندی زد
کلافه بود ولی
جونگ کوک: می دونی پدرم بهم چی گفت
سرم به نشونه نه تکون دادم
جونگ کوک: گفت تا وقتی تو رو نگرفتم پیشش نرم....تو چی داری که همه مجذوب خودت کردی....آخ دختر من کم بودم که بقیه مجذوب خودت کردی
حرصم گرفت
هارین: اینم بهش گفتی خودت من نخواستی
دستش روی بدنم به حرکت در آورد
جونگ کوک: هه من نخواستن.....می دونی وقتی پیشم نیستی واقعا چی سخت بود برام ؟
و ادامه داد گفت
جونگ کوک: اینکه عطر تنت نداشتم....اینکه بدون تو عمارت خالی برام ...اینکه دیگه دختر کوچولوم با ذوق منتظرم نیست...
جونگ کوک: برای تمام وجودت....حرفات دلتنگ بودم....بدون تو دنیا رو سرم خراب شده بود
از حرفاش تعجب کردم
دروغ نگم دلم لرزید
ولی کم نمیارم
هارین:
- ۹.۹k
- ۰۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط