فرشته کوچولو من
فرشته کوچولو من
پارت ۱۲۵
[ویو هارین]
با گفتن اون جمله صورتش نزدیک گوشم کرد
بوسه آرومی روی گوشم گذاشت
محکم به عقب هولش دادم
ازم جدا شد
خندید
جونگ کوک: وحشی بازی در نیار
نگاهش کردم
هارین: جئون جونگ کوک یادت نره که تو فقط دوست پسر سابق منی
عصبی شده بود
با حرص نگاهم کرد
جونگ کوک: هه سابق.. فکر کردی آسون از من جدا بشی تا من نخوام هیچ وقت نمی تونیم جدا بشیم
فاصله بین مون پر کرد
از کمرم گرفت بلندم کرد روی میز نشوندم
تقلا کردن که اصلأ فایده نداشت
خشن بود. سرد بود. عصبی بود. حرصی بود.
اون نگاه پر از عشقش تبدیل به نگاهی پر از حسرت بود
جونگ کوک: تو مطلق به منی.....
خواست ببوسم سرم کج کردم
خیلی آروم زمزمه کردم
هارین: نکن.. یکی میبینه
پوزخندی زد
جونگ کوک: اینجا برای پدرم.... مهمونی هم برای پدرم....
دوباره خواست ببوسم که مانع شدم
هارین: نکن کیم نگرانم میشه
کلافه شده بود
جونگ کوک: اونم هاجون حل کرد
دوباره نزدیک شد نزاشت چیزی بگم و شروع کرد
بوسیدنم... اگر بگم دلتنگ بوسیدنش نبودم دروغ گفتم
پارت ۱۲۵
[ویو هارین]
با گفتن اون جمله صورتش نزدیک گوشم کرد
بوسه آرومی روی گوشم گذاشت
محکم به عقب هولش دادم
ازم جدا شد
خندید
جونگ کوک: وحشی بازی در نیار
نگاهش کردم
هارین: جئون جونگ کوک یادت نره که تو فقط دوست پسر سابق منی
عصبی شده بود
با حرص نگاهم کرد
جونگ کوک: هه سابق.. فکر کردی آسون از من جدا بشی تا من نخوام هیچ وقت نمی تونیم جدا بشیم
فاصله بین مون پر کرد
از کمرم گرفت بلندم کرد روی میز نشوندم
تقلا کردن که اصلأ فایده نداشت
خشن بود. سرد بود. عصبی بود. حرصی بود.
اون نگاه پر از عشقش تبدیل به نگاهی پر از حسرت بود
جونگ کوک: تو مطلق به منی.....
خواست ببوسم سرم کج کردم
خیلی آروم زمزمه کردم
هارین: نکن.. یکی میبینه
پوزخندی زد
جونگ کوک: اینجا برای پدرم.... مهمونی هم برای پدرم....
دوباره خواست ببوسم که مانع شدم
هارین: نکن کیم نگرانم میشه
کلافه شده بود
جونگ کوک: اونم هاجون حل کرد
دوباره نزدیک شد نزاشت چیزی بگم و شروع کرد
بوسیدنم... اگر بگم دلتنگ بوسیدنش نبودم دروغ گفتم
- ۹.۹k
- ۰۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط