«` شروع عجیب`» part²

3اوریل فرودگاه سئول
-مامان بزرگ نگران نباش من مواظب خودت باش
-دخترم،........ ولی چرا،چرا تو هم میری مشکل با عمه هات داری از خونه میگم برن ولی تو نرو تو بری اتفاقی برات بیوفته تنها یادگار مامانت و بابات که با دیدن دلتنگیم رفع شه دیگه نیس آخه من چیکار کنم«گریه»
-مامان بزرگ
«رفت سمتش و بغلش کرد»
-نگران نباشید من قول میدم،قول هواسم به خودم باشه تازه اونجا شوگا هم هست
باشه؟؟؟؟؟؟! نگران نباش
من قولی بدم تا مرخصی گرفتم بیام پیشت قول دیگه اشکات نبینم ملکه ی من
-ای دختر که تو هیچیت به ما نرفته با یه دنیای قشنگ ذهن خودت دنیای مارم‌ قشنگ کردی دیگه چیکار کنم نمیتونم جلوت بگیرم پس بهتری بری تا از پرواز جا نمونی
به اون پسرم بگو یادی از من کنه دلم براش تنگ شده
،-ای خدا من قربون قلب شم دیگه من برم خداحفظ
-خداخفظ بچه

با سوار شدن هواپیما اولین قطره ی اشکم ریخت

۳اوریل لاس وگاس


-این خوبه؟
-نه
-جیمین از صبح باهات درگیرم هعی میگم این خوبه یا اون میگی نه
-خب خوب نیست دیگه
-جیمین این کارت قشنگ نیس
-ضوگا هیونگ آروم باش این خوبه
- جونگ کوک تو چرا نخود هر آشی مثل پیام بازرگانی میپری وسط
- کوکی ناراحت نشو ولی جیمین راست میگه
- نه پس دوس داری جیا جونت راس میگه
- جونگ کوک میری بیرون من یه آدم حسود دار......
- وای خفه شید رفتم

-« یا بستن در شروع به غر غر کردن»-
-اهههههه اعصابم خورد شد درگیرم بخدا این جیا دیگه کیه؟؟...
از کس این دعوا شروع شده
خودش نیس اینجوری دعواس باشه چی میشه خدا رحم کن
.....................
خب تا تحت نشید که کمه پارت قبلی به سرطان نرسید ولی چون شروع کارمه نوشتم امیدوارم خوشتون بیاد..... <3333
دیدگاه ها (۰)

`«شروع عجیب`» part¹.

پارت بیستو یکمسلام بابا بابام:سلام خوشگل بابا خوبی ؟بیا شامت...

part4🦋-مامان درش از این طرفه بیا ×باشه-سلام خانم من یه وقت م...

رمان عشق و نفرت پارت۱۱جونگ کوک:آره آت بعد از حرف جونگ کوک لب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط