پارت

پارت۷
جئون:ماکیا رو نیاوردین جاش امنه
پارک:بیشتر از همیشه جاش امنه
جونگکوک:ولی ما تا کی باید تظاهر کنیم
کیم:درسته اون دختر بالاخره میفهمه
پارک:ولی الان زمانش نیست
خانم جئون:بریم سراغ نقشه
کیم:هنوزم مثل قبلی عجول
خانم پارک:پا عوض نشدیم فقط یه کوچولو پیر شدیم
خانم جئون:دقیقا
جئون:خب شروع میکنیم
پارک:باید وی وان و گول بزنیم وگرنه مطمئن باش میاد سراغ ماکیا
کیم:باید همه با ماکیا با بدجنسی رفتار کنیم
خانم پارک:ولی خیلی داره روی روحیه اش اثر میذاره
جئون:چاره دیگه نداریم
جونگکوک:توی مدرسه هم حالش اصلا خوب نیست
پارک:مجبوریم وگرنه منم دلم نمیخواد اینکاررو کنیم
مایا: حتی داره از من و جیمین هم ناامید میشه
کیم:اون هنوز بچس و برای دونستن ماجرا خیلی زوده پس باید از این طریق بتونیم کاری کنیم که کی وان گول بخوره و بفهمه ماکیا اون بچه نیست که دنبالشه
تهیونگ:ولی اگر فهمید چی
جونگکوک:خب اونموقع واقعا باید رو در رو از بین ببریمش
جئون:درسته
پارک:فقط تا اونموقع این راه بهترین کاره
گذشته ی همه تاریکه ولی ماکیا بچه ای بود که از بچگی زیبا و باهوش بدنیا اومده بود
کی وان دنبالش بود تا ازش به نفع کار های خودش استفاده کنه
میخواست بزور ازش استفاده کنه و به مادر ماکیا حتی تهمت زد که بامن رابطه داشته و این بچه هم بچه منه
برای همین از بچگی مجبور بوده با خشم بزرگ بشه تا کسی نفهمه ماکیا همون دختره توی مدرسه های آقای جئون درس میخونده تا کسی درموردش چیزی نفهمه
حتی وقتی قبل از اینکه بره مدرسه میتونست معادلات ریاضی انجام بده و همه چیز و میدونست و هوش زیادی داشت کی وان میخواست ازش استفاده کنن پس پدرومادرش برای حفاظت از دختر عزیزشون گفتن که اون بچه توی ۶ سالگی مرده فقط برای گول زدن کی وان
و گفتن بخاطر غم این دختر و از پرورشگاه آوردن و همیشه رفتارهای بدی باهاش داشتن تا هیچکس شک نکنه
همش برنامه ریزی شده و نقشه اس
....................