p
p.2
چند روز از ماجرای نوتلا گذشته بود و تهیونگ فکر میکرد اوضاع کاملاً آرومه...
تا اینکه یه روز ا.ت آماده شد بره بیرون. با یه میکاپ ساده ولی جذاب، لباس خوشگل، یه عطر خاص...
تهیونگ که رو کاناپه ولو بود، با دهن باز نگاهش کرد.
– کجااااا میری این شکلی؟! این فیکرا چیه؟ من الان باید نگرانت باشم؟
ا.ت با خونسردی کیفشو برداشت: – میرم کافه با بچهها. اگه تو هم تونستی سه تا دکمهی پیرهنتو ببندی، شاید تو رو هم ببرم!
تهیونگ: – وایسا ببینم... تو فکر میکنی فقط تو میتونی جذاب باشی؟
ده دقیقه بعد...
ا.ت وقتی برگشت تهیونگ رو دید که با کرمپودر، رژ گونه، برق لب و یه خط چشم لرزون، جلو آینه وایستاده!
– تهیونگ؟؟؟ اون رژ منهههه!!!
– اینقدر ندرخش، که نرگس نشم!!
ا.ت زد زیر خنده: – تو چرا شبیه عروس دوازدهساله شدی؟؟
تهیونگ قیافهشو جمع کرد: – نمیخوام هیچکی جز من شیفتهت شه، پس میام باهات، اونم با میکاپ کامل!
همون موقع جیمین از راه رسید، تا تهیونگ رو دید خشکش زد:
– تهیونگ... این چیه رو صورتت؟ داری میری کنسرت یا عروسی خواهرت؟!
تهیونگ با افتخار گفت: – ا.ت گفت زیادی خوشگلم، خواستم اثبات کنم!
ا.ت: – من کی همچین حرفی زدم؟؟؟
جیمین: – لطفاً هیچوقت دیگه تهیونگ رو آرایش نکن. ما هنوز جوونیم
چند روز از ماجرای نوتلا گذشته بود و تهیونگ فکر میکرد اوضاع کاملاً آرومه...
تا اینکه یه روز ا.ت آماده شد بره بیرون. با یه میکاپ ساده ولی جذاب، لباس خوشگل، یه عطر خاص...
تهیونگ که رو کاناپه ولو بود، با دهن باز نگاهش کرد.
– کجااااا میری این شکلی؟! این فیکرا چیه؟ من الان باید نگرانت باشم؟
ا.ت با خونسردی کیفشو برداشت: – میرم کافه با بچهها. اگه تو هم تونستی سه تا دکمهی پیرهنتو ببندی، شاید تو رو هم ببرم!
تهیونگ: – وایسا ببینم... تو فکر میکنی فقط تو میتونی جذاب باشی؟
ده دقیقه بعد...
ا.ت وقتی برگشت تهیونگ رو دید که با کرمپودر، رژ گونه، برق لب و یه خط چشم لرزون، جلو آینه وایستاده!
– تهیونگ؟؟؟ اون رژ منهههه!!!
– اینقدر ندرخش، که نرگس نشم!!
ا.ت زد زیر خنده: – تو چرا شبیه عروس دوازدهساله شدی؟؟
تهیونگ قیافهشو جمع کرد: – نمیخوام هیچکی جز من شیفتهت شه، پس میام باهات، اونم با میکاپ کامل!
همون موقع جیمین از راه رسید، تا تهیونگ رو دید خشکش زد:
– تهیونگ... این چیه رو صورتت؟ داری میری کنسرت یا عروسی خواهرت؟!
تهیونگ با افتخار گفت: – ا.ت گفت زیادی خوشگلم، خواستم اثبات کنم!
ا.ت: – من کی همچین حرفی زدم؟؟؟
جیمین: – لطفاً هیچوقت دیگه تهیونگ رو آرایش نکن. ما هنوز جوونیم
- ۳۴.۴k
- ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط