p
p....5۸
لی هن. همینجوری داشت به گل نگامیکرد
موجین وقتی دید نئوهو اومد بیرون سری اومد پیشش
موجین..قربان بانو حافظشونو به دست اوردن
نئوهو..هنوز نه اگه دست از کله شق بازیاش برداره حافظشو به دست میاره
موجین.. باید بهش یکم وقت بدیم
موجین داشت بعین برده ها میگشت که یهو دید چنتا سرباز دارن یه بچروبزور میبرن
موجین..اینجاچه خبره
سرباز ها..قربان این بچه مریض ممکنه بقیه برده هارو هم مریض کنه
یهو چینیونگ اومد پیش موجین و با گریه میگفت
چینیونگ..لطفا نزارید ببرنش اون بچه مریضیش واگیردار نیس
سرباز..خفه شو
موجین..این بچه برای اینکه بهش خوب غذا ندادین مریض شده معلوم هست اینجا دارین چه غلطی میکنید هاااا
سرباز..قربان
موجین..خفه شو سری برید برای همه یه بردها غذا بیارید
چینیونگ ..فک نمیکردم ادم مهربونی هم اینجا وجود داشته باشه
نئوهو رفت دوباره پیش لی هن دید همینجوری داره به گل نگا میکنه
نئوهو ..نمیخایی برش داری؟
لی هن..دیگه بسه دیگه نمیخام از گزشتم فرار کنم هرچی باشه باید قبولش کنم
لی هن گلو برداشت و یهو باهس شد نیرویه عجیبیو حس کنه که باحس شد لی هن بیوفته بیرون اتاق نئوهو رفت بیرون داشت نگا میکرد
لی هن..و گل داشتن یکی میشودن لی هن همینجوری خشکش زده بود و خاطراتش داشت سری سری مرور میشودن
یاد ۵ سال پیش افتاد
که خیلی تو فرقه شیطان معروف بوده اون شاهدخت و زیبا ترین بانوی اونجا بوده با برادرش نئوهو خیلی سمیمی بوده و نئوهو بهش مبارزرو یاد داده همیشه یه محافظ به نام موجین داشته که همه جا باهاش بوده
همیشه خوشحال بودن تا اینکه یروز شاهزاده اواندل یعنی ییبو بهشون حمله میکنه و اوناروتو تله میندازه اون وقت نئوهو اونحا نبوده و به ماموریت رفته بوده موجین تقریبن جونشو برای لی هن فدامیکنه و یهو لی هن همهجارو اتیش میزنه با قدرتش
چون لی هن یه ققنوسه و ترز استفاده از قدرتشو هنوز یاد نگرفته همه جا نابود میشه و لی هن باخودشون میبرن لی هن برای استفاده از قدرتش حافظشو از دست میده
و ییبو بعد اینکه استعداد لی هن تو مبارزه میبینه اونو محافظ شخصی خودش میکنه و کار های کسیب شو میسپوره به اون و اسمشم میزاره ..لی هن
پایان خاطرات لی هن..
لی هن همینجوری افتاده بود و داشت گریه میکرد که رفته محافظ شخصی دشمنش شده و با رفتارش با نئوهو و موجین پشیمون بود
نئوهو..اشکالی نداره لی مین چانگ
لی هن..برادر متاسفم من من واقعا نمیدونم چی بگم
نئوهو..نمیخاد چیزی بگی فقط پیشم بمون
لی مین چانگ
لی هن لبخندی زد و گفت
لی مین چانگ..پس بریم ببینیم تو این 5سال قلمرومون چقدر تعقیر کرده
نئوهو..باشه بریم ..با لبخند..
اسم واقعی لی هن..لی مین چانگ... به معنایه..زیبا بااستعداد.و ققنوس شیطانی
لی هن. همینجوری داشت به گل نگامیکرد
موجین وقتی دید نئوهو اومد بیرون سری اومد پیشش
موجین..قربان بانو حافظشونو به دست اوردن
نئوهو..هنوز نه اگه دست از کله شق بازیاش برداره حافظشو به دست میاره
موجین.. باید بهش یکم وقت بدیم
موجین داشت بعین برده ها میگشت که یهو دید چنتا سرباز دارن یه بچروبزور میبرن
موجین..اینجاچه خبره
سرباز ها..قربان این بچه مریض ممکنه بقیه برده هارو هم مریض کنه
یهو چینیونگ اومد پیش موجین و با گریه میگفت
چینیونگ..لطفا نزارید ببرنش اون بچه مریضیش واگیردار نیس
سرباز..خفه شو
موجین..این بچه برای اینکه بهش خوب غذا ندادین مریض شده معلوم هست اینجا دارین چه غلطی میکنید هاااا
سرباز..قربان
موجین..خفه شو سری برید برای همه یه بردها غذا بیارید
چینیونگ ..فک نمیکردم ادم مهربونی هم اینجا وجود داشته باشه
نئوهو رفت دوباره پیش لی هن دید همینجوری داره به گل نگا میکنه
نئوهو ..نمیخایی برش داری؟
لی هن..دیگه بسه دیگه نمیخام از گزشتم فرار کنم هرچی باشه باید قبولش کنم
لی هن گلو برداشت و یهو باهس شد نیرویه عجیبیو حس کنه که باحس شد لی هن بیوفته بیرون اتاق نئوهو رفت بیرون داشت نگا میکرد
لی هن..و گل داشتن یکی میشودن لی هن همینجوری خشکش زده بود و خاطراتش داشت سری سری مرور میشودن
یاد ۵ سال پیش افتاد
که خیلی تو فرقه شیطان معروف بوده اون شاهدخت و زیبا ترین بانوی اونجا بوده با برادرش نئوهو خیلی سمیمی بوده و نئوهو بهش مبارزرو یاد داده همیشه یه محافظ به نام موجین داشته که همه جا باهاش بوده
همیشه خوشحال بودن تا اینکه یروز شاهزاده اواندل یعنی ییبو بهشون حمله میکنه و اوناروتو تله میندازه اون وقت نئوهو اونحا نبوده و به ماموریت رفته بوده موجین تقریبن جونشو برای لی هن فدامیکنه و یهو لی هن همهجارو اتیش میزنه با قدرتش
چون لی هن یه ققنوسه و ترز استفاده از قدرتشو هنوز یاد نگرفته همه جا نابود میشه و لی هن باخودشون میبرن لی هن برای استفاده از قدرتش حافظشو از دست میده
و ییبو بعد اینکه استعداد لی هن تو مبارزه میبینه اونو محافظ شخصی خودش میکنه و کار های کسیب شو میسپوره به اون و اسمشم میزاره ..لی هن
پایان خاطرات لی هن..
لی هن همینجوری افتاده بود و داشت گریه میکرد که رفته محافظ شخصی دشمنش شده و با رفتارش با نئوهو و موجین پشیمون بود
نئوهو..اشکالی نداره لی مین چانگ
لی هن..برادر متاسفم من من واقعا نمیدونم چی بگم
نئوهو..نمیخاد چیزی بگی فقط پیشم بمون
لی مین چانگ
لی هن لبخندی زد و گفت
لی مین چانگ..پس بریم ببینیم تو این 5سال قلمرومون چقدر تعقیر کرده
نئوهو..باشه بریم ..با لبخند..
اسم واقعی لی هن..لی مین چانگ... به معنایه..زیبا بااستعداد.و ققنوس شیطانی
- ۱.۹k
- ۰۱ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط