قلب مغرور ۸
#قلب_مغرور_۸
دیا. آها نه بابا چیزی نیست
همینجوری داشتم با دیانا حرف میزدم که ممد صدام کرد
رفتم پیشش
ارس. چیه حاجی
ممد. بشین
ارس. خب بگو
ممد. تو با دیانا رلی
ممد=تا گفتم سرشو اورد پایین و خندید و گفت
ارس. نه حاجی
ممد. خو یه چی دیگه بگم
ارس. بوگو
ممد. تو دیانا رو دوس داری
ارس. نه یعنی آره
ممد. اوکی باش
اینو گفت و پاشد رفت
دیانا اومد سمتم
دیا. ممد چی گفت
ارس. هیچی
دیا. باشه فهمیدم نامحرمم
ارس. نه بیا تا برات بگم
دیا. نه بابا نمیخواد
دیانا=داشتیم حرف میزدیم گوشیم زنگ خورد مامانم بود ارس. کیه
دیا. مامانم
#مکالمه
دیا. الو سلام مامان
زهرا. الو سلام دخترم
(اسم مامان دیانا زهراعه تو رمان)
دیا. جان کاری داشتی
زهرا. کجایی
دیا. کافه با بچه ها
زهرا. زود بیا خونه مهمون داریم
دیا. باش الان میام
#پایان_مکالمه
دیا. آها نه بابا چیزی نیست
همینجوری داشتم با دیانا حرف میزدم که ممد صدام کرد
رفتم پیشش
ارس. چیه حاجی
ممد. بشین
ارس. خب بگو
ممد. تو با دیانا رلی
ممد=تا گفتم سرشو اورد پایین و خندید و گفت
ارس. نه حاجی
ممد. خو یه چی دیگه بگم
ارس. بوگو
ممد. تو دیانا رو دوس داری
ارس. نه یعنی آره
ممد. اوکی باش
اینو گفت و پاشد رفت
دیانا اومد سمتم
دیا. ممد چی گفت
ارس. هیچی
دیا. باشه فهمیدم نامحرمم
ارس. نه بیا تا برات بگم
دیا. نه بابا نمیخواد
دیانا=داشتیم حرف میزدیم گوشیم زنگ خورد مامانم بود ارس. کیه
دیا. مامانم
#مکالمه
دیا. الو سلام مامان
زهرا. الو سلام دخترم
(اسم مامان دیانا زهراعه تو رمان)
دیا. جان کاری داشتی
زهرا. کجایی
دیا. کافه با بچه ها
زهرا. زود بیا خونه مهمون داریم
دیا. باش الان میام
#پایان_مکالمه
۲۷.۸k
۰۷ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.