+: ارباب ، ارباب ...
+: ارباب ، ارباب ...
با نگاه سرد و خستش درحالی که پاروی پا انداخته بود ، لیوان الکل رو میچرخوند.
جواب داد : چی شده ؟
+: ب برادرتون رو پیدا کردیم ... !
چشم های نیم بستش گرد شد .
انقدر شوکه شد که لیوان از دستش روی زمین افتاد .
با صدای لرزیده گفت : واقعا پیداش کردین ؟ اون کجاست ، برادرم کجاست ...
= آروم باشید ارباب ، در حال عملیاته ازاد سازیشون هستیم .
با عجله بلند شد و به سمت اتاق a.f دوید .
همه با چشم هایی متعجب به اربابشون خیره شده بود .
اون می دوید ! اون واقعا می دوید ! طی این دوسال اربابشون هم کم تحرک ، عصبی ، بی حوصله و افسرده شده بود .
برادرش رو از جونش بیشتر دوست داشت ، این برای همه ثابت شده بود .
پشت میکروفن رفت : از T.J به A.E صدامو داری ؟
_ دریافت شد T.J .
~ از T.J به A.E برادرم رو میبینی؟
_ میبینم T.J .
با عصبانیت و بدون رعایت قوانین گفت : وای به حالتون ، وای به حالتون ... اگر تار مویی از برادرم کم بشه همتون رو میکشم !
صدا لرزید :
دریافت شد !
ساعتی گذشت و داخل سالن نشسته بود ...
صدای قدم هایی داخل سالن طنین گوش هاش شد ؛ ضعیف بودن ...
صدایی با بغض گفت : داداشی ... !
بلند شد و به سمتش دوید : من اینجام !
برادرش رو در آغوش کشید .
محکم تن برادر لاغرش رو به آغوش کشید .
برادرش رو پیدا کرد ... بعد دوسال درد دوری ...
ناگهان صدای تیر مثل طبل تو خالی طنین انداز سالن شد ...
لحظه ایی بعد خیس شدن لباسش توسط خون سرخ رنگ وجودش رو حس کرد ...
چشماش تار شد و عقب اومد ... به چهره ی ترسیده برادرش نگاهی کرد و با تمام قوایی که داشت اخرین کلمات رو گفت :
جونگ کوک شی ... داداشی خیلی ... دوست داره ...
و بعد روی زمین افتاد ...
برادرش فریاد از وجودش زد و زجه زنان گفت : ب برادرم !...
اما طولی نکشید که قبل از رسیدن معمور ها اون هم کنار برادرش بیوفته ... گلوله از پشت به بدنش برخور کرد ... دقیقا قلبش ...
خندید و گفت : ت تهیونگ شی ... د دیدی همه چ چیز با ما بی ا انصاف بود .
خون از دهنش بیرون زد .
با صدای خش دار گفت : داداشی منم میبیری ؟..
و اون هم کنار جسد بی روح بردارش چشم از جهان بست ...
سنگ قبری بزرگ برای برادران کیم ...
کیم تهیونگ : متولد 7 سپتامبر 2010
تاریخ فوت : 12 اکتبر 2037
برادری سرد اما دلسوز خاندان ...
کیم جانگ کوک : متولد 10 آپریل 2012
تاریخ فوت : 12اکتبر 2037
دنیا برای دیدار برادرش فرصتی نداد
#فیک
#تکپارتی
#تهکوک
با نگاه سرد و خستش درحالی که پاروی پا انداخته بود ، لیوان الکل رو میچرخوند.
جواب داد : چی شده ؟
+: ب برادرتون رو پیدا کردیم ... !
چشم های نیم بستش گرد شد .
انقدر شوکه شد که لیوان از دستش روی زمین افتاد .
با صدای لرزیده گفت : واقعا پیداش کردین ؟ اون کجاست ، برادرم کجاست ...
= آروم باشید ارباب ، در حال عملیاته ازاد سازیشون هستیم .
با عجله بلند شد و به سمت اتاق a.f دوید .
همه با چشم هایی متعجب به اربابشون خیره شده بود .
اون می دوید ! اون واقعا می دوید ! طی این دوسال اربابشون هم کم تحرک ، عصبی ، بی حوصله و افسرده شده بود .
برادرش رو از جونش بیشتر دوست داشت ، این برای همه ثابت شده بود .
پشت میکروفن رفت : از T.J به A.E صدامو داری ؟
_ دریافت شد T.J .
~ از T.J به A.E برادرم رو میبینی؟
_ میبینم T.J .
با عصبانیت و بدون رعایت قوانین گفت : وای به حالتون ، وای به حالتون ... اگر تار مویی از برادرم کم بشه همتون رو میکشم !
صدا لرزید :
دریافت شد !
ساعتی گذشت و داخل سالن نشسته بود ...
صدای قدم هایی داخل سالن طنین گوش هاش شد ؛ ضعیف بودن ...
صدایی با بغض گفت : داداشی ... !
بلند شد و به سمتش دوید : من اینجام !
برادرش رو در آغوش کشید .
محکم تن برادر لاغرش رو به آغوش کشید .
برادرش رو پیدا کرد ... بعد دوسال درد دوری ...
ناگهان صدای تیر مثل طبل تو خالی طنین انداز سالن شد ...
لحظه ایی بعد خیس شدن لباسش توسط خون سرخ رنگ وجودش رو حس کرد ...
چشماش تار شد و عقب اومد ... به چهره ی ترسیده برادرش نگاهی کرد و با تمام قوایی که داشت اخرین کلمات رو گفت :
جونگ کوک شی ... داداشی خیلی ... دوست داره ...
و بعد روی زمین افتاد ...
برادرش فریاد از وجودش زد و زجه زنان گفت : ب برادرم !...
اما طولی نکشید که قبل از رسیدن معمور ها اون هم کنار برادرش بیوفته ... گلوله از پشت به بدنش برخور کرد ... دقیقا قلبش ...
خندید و گفت : ت تهیونگ شی ... د دیدی همه چ چیز با ما بی ا انصاف بود .
خون از دهنش بیرون زد .
با صدای خش دار گفت : داداشی منم میبیری ؟..
و اون هم کنار جسد بی روح بردارش چشم از جهان بست ...
سنگ قبری بزرگ برای برادران کیم ...
کیم تهیونگ : متولد 7 سپتامبر 2010
تاریخ فوت : 12 اکتبر 2037
برادری سرد اما دلسوز خاندان ...
کیم جانگ کوک : متولد 10 آپریل 2012
تاریخ فوت : 12اکتبر 2037
دنیا برای دیدار برادرش فرصتی نداد
#فیک
#تکپارتی
#تهکوک
۳.۵k
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.