پارت ۳۴ زندگی با بی تی اس
پارت ۳۴ زندگی با بی تی اس
جین اومد منو از کمر گرفتتم شوتم کرد رو هوا، روی هوا یه سلام به لامپ خاموش کردم افتادم رو لبه مبل
اعضا: مرد
تهیونگ : عمرا دیگه مامان بشه
کوک : الان مثلا غیرتی شدی
جین : نه نه به فکر ابرو تو و سوگول بودم
کوک : من خودم میتونستم ابرو خودمو حفظ کنم نیازی نبود سوگول رو نابود کنی
جیمین : الهی بمیرم برا زن ایندت
اعضا اومدن بالا سرم ببینن زندم یا نه که یه دفعه بلند شدم دوباره شروع کردم به خوندن
تهیونگ : این که بد تر شد
کوک : نمیخواد این بازیه کثیف رو تموم کنه
ساعت سه
شوگا : من گشنمه
اعضا : ماهم همینطور
نامجون : بریم غذا بخوریم
جیهوپ : کی مراقب این باشه گند نزنه تو خونه زندگی
تهیونگ : چطوره ببندیمش
جیمین : موافقم
جیهوپ رفت طناب و چسب اورد
به زور نشوندنم رو صندلی و دست و پاهامو با طناب به صندلی بستن و دهنمم چسب زدن
جین : خب بریم سراغ ناهار ، من میرم ناهار درست کنم شما ها هم مراقب سوگول باشین
اعضا : اوکی
یه ربع بعد
جین : ناهار حاضره بیاین
اعضا رفتند سر میز
نامجون: برا سوگول چی
جین : این الان تو حال خودش نیست براش غذا کنار گذاشتم
نامجون : اوکی
اعضا بعد غذا اومدن بهم سر بزنن
شوگا : چرا نامرعی نمیشه
تهیونگ: راست میگه از صبح تاحالا مرعی
کوک : شاید بخواطر مستی
جین : اره احتمالا
جیمین : به نظرتون اثرش پریده بازش کنیم
جیهوپ : چطوره اول دهنش رو باز کنیم
جین اومد دهنمو باز کرد
تا پنج دقیقه ساکت بودم
شوگا : خب خدا رو شکر اثرش پرید
تا شوگا این حرف رو زد من شروع به خوندن کردم
شوگا : حد اقل صبر کن یه ثانیه از زدن حرفم بگذره بعد
نامجون : لعنتی چه کوفتی خوردی هنوز اثرش نپریده
ساعت نه شب
کوک : از خستگی دارم میمیرم بریم بخوابیم از شش صبح بیداریم
شوگا : کی مراقب این خانم باشه
جیهوپ : به ترتیب ساعتی ازش مراقبت کنیم، اول نامجون چون لیدر مونه
نامجون : چرا به ترتیب سن پیش نریم چرا منو جلو میندازین
نامجون رو به جین
نامجون : هیونگ تو که انقدر جذابی تو که انقدر خوشتیپی توکه تو جهان تکی اول تو مراقب سوگول باش
جین : اوکی خر شدم
کوک : ببین به هر حال تو باید رو کاناپه میخوابیدی خب حالا مراقب سوگولم باش
جین : باشه بابا
اعضا رفتند خوابیدند
جین : خب الان من موندم با تو
جین رفت رو مبل نشست
اومدم کنارش نشستم
من با حالت گیجی : جوووووووننننننن چه جذابیی
با گفتن این حرف خودمو انداختم رو جین و شروع کردم به باز کردن دکمه های لباسش جین دستمو کشید عقب و دکمه هاشو بست من دوباره دکمه هاشو باز کردم تا نیم ساعت این ماجرا ادامه داشت
روبه رو جین رو مبل نشسته بودم
جین اومد منو از کمر گرفتتم شوتم کرد رو هوا، روی هوا یه سلام به لامپ خاموش کردم افتادم رو لبه مبل
اعضا: مرد
تهیونگ : عمرا دیگه مامان بشه
کوک : الان مثلا غیرتی شدی
جین : نه نه به فکر ابرو تو و سوگول بودم
کوک : من خودم میتونستم ابرو خودمو حفظ کنم نیازی نبود سوگول رو نابود کنی
جیمین : الهی بمیرم برا زن ایندت
اعضا اومدن بالا سرم ببینن زندم یا نه که یه دفعه بلند شدم دوباره شروع کردم به خوندن
تهیونگ : این که بد تر شد
کوک : نمیخواد این بازیه کثیف رو تموم کنه
ساعت سه
شوگا : من گشنمه
اعضا : ماهم همینطور
نامجون : بریم غذا بخوریم
جیهوپ : کی مراقب این باشه گند نزنه تو خونه زندگی
تهیونگ : چطوره ببندیمش
جیمین : موافقم
جیهوپ رفت طناب و چسب اورد
به زور نشوندنم رو صندلی و دست و پاهامو با طناب به صندلی بستن و دهنمم چسب زدن
جین : خب بریم سراغ ناهار ، من میرم ناهار درست کنم شما ها هم مراقب سوگول باشین
اعضا : اوکی
یه ربع بعد
جین : ناهار حاضره بیاین
اعضا رفتند سر میز
نامجون: برا سوگول چی
جین : این الان تو حال خودش نیست براش غذا کنار گذاشتم
نامجون : اوکی
اعضا بعد غذا اومدن بهم سر بزنن
شوگا : چرا نامرعی نمیشه
تهیونگ: راست میگه از صبح تاحالا مرعی
کوک : شاید بخواطر مستی
جین : اره احتمالا
جیمین : به نظرتون اثرش پریده بازش کنیم
جیهوپ : چطوره اول دهنش رو باز کنیم
جین اومد دهنمو باز کرد
تا پنج دقیقه ساکت بودم
شوگا : خب خدا رو شکر اثرش پرید
تا شوگا این حرف رو زد من شروع به خوندن کردم
شوگا : حد اقل صبر کن یه ثانیه از زدن حرفم بگذره بعد
نامجون : لعنتی چه کوفتی خوردی هنوز اثرش نپریده
ساعت نه شب
کوک : از خستگی دارم میمیرم بریم بخوابیم از شش صبح بیداریم
شوگا : کی مراقب این خانم باشه
جیهوپ : به ترتیب ساعتی ازش مراقبت کنیم، اول نامجون چون لیدر مونه
نامجون : چرا به ترتیب سن پیش نریم چرا منو جلو میندازین
نامجون رو به جین
نامجون : هیونگ تو که انقدر جذابی تو که انقدر خوشتیپی توکه تو جهان تکی اول تو مراقب سوگول باش
جین : اوکی خر شدم
کوک : ببین به هر حال تو باید رو کاناپه میخوابیدی خب حالا مراقب سوگولم باش
جین : باشه بابا
اعضا رفتند خوابیدند
جین : خب الان من موندم با تو
جین رفت رو مبل نشست
اومدم کنارش نشستم
من با حالت گیجی : جوووووووننننننن چه جذابیی
با گفتن این حرف خودمو انداختم رو جین و شروع کردم به باز کردن دکمه های لباسش جین دستمو کشید عقب و دکمه هاشو بست من دوباره دکمه هاشو باز کردم تا نیم ساعت این ماجرا ادامه داشت
روبه رو جین رو مبل نشسته بودم
۴۵.۵k
۲۹ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.