part
part 222
جنیور: اینا که چیزی نیست تو لب تر کن دنیارو میریزم به پات
سوزومه: همین که عشقت مثل اب چشمه برام زلاله کافیه
جنیور: راستی سوزی هر بار یادم میره ازت بپرسم
سوزومه: چی ذهنتو درگیر کرده
جنیور: اونشب چه اتفاقی افتاد
سوزومه: اونـــشب؟
سوزومه یاد حرف لیلی افتاد (لیلی: درمورد این قضیه با هیچکی صحبت نکن بخصوص جنیور بگو یادم نمیاد اینجوری خیلی بهتره چون اون خشمی که من تو چشمای جنیور دیدم یه ثانیه هم تلف نمیکنه اون مرتیکه رو میفرسهه اون دنیا)
جنیور: اره اون شب کی باعث شد دست به این کار بزنی
سوزومه: راستش هیچی یادم نمیاد هیچی از اون شب یادو نمیاد
جنیور: هر وقت یادت بهم بگو
سوزومه: اوم
جنیور: من دیگه سیر شدم میرم یکم استراحت کنم
سوزومه: منم همینطور خیلی خوابم میاد
هردوشون از جاشون بلند شدن جنیور رفت اتقشو سوزومه هم پشت سرش رفت داخل نیور پیرهنشو در اورد تا راحت باشه روی تخت دراز کشید که سوزومه خودشو تو بغل جنیور جا کرد سوزومه سرشو رو سینه جنیور گزاشت
سوزومه: هنوزم صداش ارامش بخش
جنیور: صدای چی
سوزومه: صدای قلبت، ارامش بخش حس امنیت میده دوست دارم شبانه روز بشنومش
جنیور: میخوای نوار قلب صوتی بگیرم برات ظبطش کنم
سوزومه: نچ میخوام همیشه بیتابت باشم اینجوری بهتره
جنیور سوزومه رو بیشتر تو بغلش فشرد
جنیور: بخواب چند ساعت دیگه باید بیدار بشی و کلی کار داری
بعد چند مین هردوشون به خواب رفتن ساعت هشت با الارم بیدار شدن سوزومه رفت سمت کمدو یه لباس بافتی پوشید و جنیور هم یه استایل سفید زد باهم رفتن پایین جنیور رفت روی کاناپه نشست سوزومه هم رفت تو اشپز خونه
الن: خانوم مشکلی پیش اومده
سوزومه: امروز قراره بچه ها اینجا جم شن بیایین تا ساعت نه اماده شیم
الن: خانوم زودتر میگفتین خودمون تا بیدار شین همه کارارو انجام میدادیم
سوزومه: یکم کار کردن عیبی نداره خب بیاین اول غذا درست کنیم بعد خونرو تمیز میکنیم
الن: چشم
جنیور: اینا که چیزی نیست تو لب تر کن دنیارو میریزم به پات
سوزومه: همین که عشقت مثل اب چشمه برام زلاله کافیه
جنیور: راستی سوزی هر بار یادم میره ازت بپرسم
سوزومه: چی ذهنتو درگیر کرده
جنیور: اونشب چه اتفاقی افتاد
سوزومه: اونـــشب؟
سوزومه یاد حرف لیلی افتاد (لیلی: درمورد این قضیه با هیچکی صحبت نکن بخصوص جنیور بگو یادم نمیاد اینجوری خیلی بهتره چون اون خشمی که من تو چشمای جنیور دیدم یه ثانیه هم تلف نمیکنه اون مرتیکه رو میفرسهه اون دنیا)
جنیور: اره اون شب کی باعث شد دست به این کار بزنی
سوزومه: راستش هیچی یادم نمیاد هیچی از اون شب یادو نمیاد
جنیور: هر وقت یادت بهم بگو
سوزومه: اوم
جنیور: من دیگه سیر شدم میرم یکم استراحت کنم
سوزومه: منم همینطور خیلی خوابم میاد
هردوشون از جاشون بلند شدن جنیور رفت اتقشو سوزومه هم پشت سرش رفت داخل نیور پیرهنشو در اورد تا راحت باشه روی تخت دراز کشید که سوزومه خودشو تو بغل جنیور جا کرد سوزومه سرشو رو سینه جنیور گزاشت
سوزومه: هنوزم صداش ارامش بخش
جنیور: صدای چی
سوزومه: صدای قلبت، ارامش بخش حس امنیت میده دوست دارم شبانه روز بشنومش
جنیور: میخوای نوار قلب صوتی بگیرم برات ظبطش کنم
سوزومه: نچ میخوام همیشه بیتابت باشم اینجوری بهتره
جنیور سوزومه رو بیشتر تو بغلش فشرد
جنیور: بخواب چند ساعت دیگه باید بیدار بشی و کلی کار داری
بعد چند مین هردوشون به خواب رفتن ساعت هشت با الارم بیدار شدن سوزومه رفت سمت کمدو یه لباس بافتی پوشید و جنیور هم یه استایل سفید زد باهم رفتن پایین جنیور رفت روی کاناپه نشست سوزومه هم رفت تو اشپز خونه
الن: خانوم مشکلی پیش اومده
سوزومه: امروز قراره بچه ها اینجا جم شن بیایین تا ساعت نه اماده شیم
الن: خانوم زودتر میگفتین خودمون تا بیدار شین همه کارارو انجام میدادیم
سوزومه: یکم کار کردن عیبی نداره خب بیاین اول غذا درست کنیم بعد خونرو تمیز میکنیم
الن: چشم
- ۴.۲k
- ۲۵ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط