جرقه عشق پارت ۲۴

دستمو از تو دستش در آوردمو رفتم کوک:سوفیا من:بله بعد دویید اومد طرفم کوک:پس بزار این آخری لباتو داشته باشیم من:من باید برم منتظرمن کوک:لطفا اگه نشه من طاقت نمیارم من:خیله خوب بعد کمرمو گرفت و لباشو گذاشت رو لبام و لبامو مک میزد منم دستمو دور گردنش حلقه کردم و همراهیش کردم جدا شدیم و بعد رفتم من:آهان دستبندمو باز کردم و دادم بهش من:اینو بگیر هر وقت دلت برام تنگ شد اینو بنداز دستت فکر کن من هستم کوک:خیله خوب ازش مراقبت میکنم انداخت تو دستش من:من رفتم ازاونجا رفتم و سوار ماشین شدم من:سلام مامان:سلام عزیزم بابا:سلام من:دلم براتون تنگ شده بود خوش گذشت بدون من مامان:نه جات خیلی خالی بود بابا:آره ولی بجاش برات یه چیزایی آوردیم من:وایی خیلی هیجان دارم اصلا هیجان نداشتم و ناراحت بودم ولی بروز نمیدادم قلبم انگار کار نمیکرد دیوونه شده بودم رفتیم خونه بعد بابا اومد چیزی برام خریده بود و داد بهم یه گردنبند خوشگل بود طرح قلب بود و باز میشد ازش گرفتم و قلبی که دو طرف بود و باز کردم توش یه مروارید خوشگل بود من:واییی چه خوشگله بابا:خیلی کم پیدا میشه انگار این قرار بود بهت برسه جوهر کمیابیه اونطوری که مرده میگفت بیا برات ببندم من:خودم میبندم بابا:خیله خوب رفتم تو اتاق و دوباره اشک تو چشمام جمع شد اما گریه نکردم به گردنبندم نگاه میکردم بعد انداختمش دور گردنم خوابیدم رو تخت اینه جنازها یعنی دور از عشق انقدر سخته حس میکردم قلب نداشتم تویه وجودم هیچی نبود شک کرده بودم که چرا زنده ام اصلا یهو دیدم به گوشیم پیام اومد رفتم دیدم جونگ کوکه کوک:عشقم خوبی من:خوبم عشقم توخوبی کوک:سوفیا من دارم ذوب میشم چیکار کنم من:اگه حال منو ببینی جونگ کوک قلبم کار نمیکنه زدم زیر گریه (دارم گریه میکنم😭😭😭😭😭😭😭😭) کوک:عشقم گریه نکن طاقت ندارم دوریت همینجوریشم داره زجرم میده با گریه هات بدترش نکن عشقم😢😭😭😭 اونم گریه کرد گوشیم آوردم پایین کوک:سوفیا سوفیا من:بببله از گریه صدام در نمیومد یه بالکن بود رفتم اونجا نشستمو باهاش حرف میزدم کوک:سوفیا قلبم درد میکنه من:قلب منم درد میکنه 😭😭😭 کوک:قربونت برم چیکار کنم که بتونم آرومت کنم و گریتو قطع کنم من:فقط میخوام صداتو بشنوم کوک:میخوای آهنگ بخونم برات من:مگه بلدی کوک:آره من همیشه وقتی تو خلوتم باشم آهنگ میخونم برا خودم من:بخون کوک:خیله خوب شروع کرد به خوندن صداش عالی بود تا خالا کسیو نداشتم که اینجوری برام آهنگ بخونه کم کم آروم میشدم بعد آهنگش تموم شد کوک:خوب بود صدام من:خوب بود عالی بود کوک:آروم شدی من:خیلی کوک:سوفیا دوست دارم من:منم دوست دارم خوب من برم کوک:باشه برو یدونه بوس بفرست من:خیله خوب یدونه بوس صدا دار فرستادم کوک:چسبوندمش به لبام