چندپارتی(جیهوپ)

#چندپارتی
#درخواستی
#جیهوپ

چندپارتی(جیهوپ)
p3(اخر)

که جیهوپ جای نشستن اومد جلوی تو و زانو زد تو از کارش تعحب کردی
ات: امم اتفاقی افتاده؟
هوسوک: کانگ ات حاظری ما بامن قرار بزاری؟
ات: ا... الان تو داری از من درخواست میکنی؟
هوسوک: اره، حاظری؟
ات: اره من حاظر تا اخر عمرم با تو زندگی کنم جانگ هوسوک
جیهوپ بلند شد و بغلت کرد
گوشیش رو در اورد و گفت
هوسوک: بیا این لحظه ی قشنگ رو ثبت کنیم
ات: باشه
«پایان فلش بک»
هجین: اووو پس اینطوریه، مامان الان بلدی اسکیت بازی کنی؟
ات: هنوز نه(خنده)
با صدای در صحبت کردنتون رو قطع کردید
توی چهارچوب در هیکل هوسوک نمایان شد
هـوسوک: خانم من و عروسک کوچولوم چطورن؟
هجین: اپاااااا
رفتی بغل هوسوک
هوسوک: داشتین چیکار میکردید؟
هجین: اوما داشت داستان اشنایی شما رو تعریف میکرد
هوسوک: اووووو پس داشتید شیطونی میکردید
ات: شیطونی؟
هوسوک: باشه باشه بریم غذا بخوریم که خیلی گشنمه
ــــــــــــــــــــــــــــــ
اینم تموم شد درخواستی هاتونو بگید💋❤️
دیدگاه ها (۱)

عیدتون مبارک

رمان

چندپارتی(جیهوپ)

چندپارتی(جیهوپ)

جیمین فیک زندگی پارت ۷۹#

چرا حرف منو باور نمیکنی

وقتی توی دعوا میگن برو بمیر ( درخواستی و اگه کارکتری که میخو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط