ستاره من( پارت ۲۲)
ستاره من( پارت ۲۲)
جیمین یه چند دقیقه داشت گریه میکرد و کیف خونین ا. ت رو در اغوشش گرفته بود قلب جیمین تیکه تیکه شده بود این اولین اشک جیمین بود اولین باری بود که برای یک دختر اشک میریخت
ویوا. ت
رو زمین بیهوش افتاده بود و تمام لباس و صورتش خونی بود و تیکه ای از لباسش پاره بود
ویو جیمین
نه نههههه ا. ت نمرده ستاره من زندست اره مرواریم زندستتتت اون نمرده اون زدنست ارههه ا. ت من زندستت من باید بیشتر دنبالش بگردم
دست جیمین به شدت میلرزید اروم بلند شد چشمانش قرمز بود جیمین حرکت کرد تا دنبال ستاره خودش بگرده اون باور داشت ستاره اش زندست وقتی راه میرفت افتاد و به همون سرپایینی که ا. ت توش افتاده بود افتاد
جیمین: ا.. خ سرم
جیمین وقتی چشمانش رو باز کرد د. ت رو روی زمین خونی دید
جیمین: ا. تتتتت
جیمین سریع رفت بدن بی هوش ا. ت رو دراغوش محکمی گرفت
جیمین: ا. ت ا. ت عشقم نفسم زندگیم بیا ببین کی امدع ا. ت عشقم منم ا. تتت *با گریه*
جیمین سرش را روی سینه ا.ت گذاشت که ناگهان........
ادامه دارد...
جیمین یه چند دقیقه داشت گریه میکرد و کیف خونین ا. ت رو در اغوشش گرفته بود قلب جیمین تیکه تیکه شده بود این اولین اشک جیمین بود اولین باری بود که برای یک دختر اشک میریخت
ویوا. ت
رو زمین بیهوش افتاده بود و تمام لباس و صورتش خونی بود و تیکه ای از لباسش پاره بود
ویو جیمین
نه نههههه ا. ت نمرده ستاره من زندست اره مرواریم زندستتتت اون نمرده اون زدنست ارههه ا. ت من زندستت من باید بیشتر دنبالش بگردم
دست جیمین به شدت میلرزید اروم بلند شد چشمانش قرمز بود جیمین حرکت کرد تا دنبال ستاره خودش بگرده اون باور داشت ستاره اش زندست وقتی راه میرفت افتاد و به همون سرپایینی که ا. ت توش افتاده بود افتاد
جیمین: ا.. خ سرم
جیمین وقتی چشمانش رو باز کرد د. ت رو روی زمین خونی دید
جیمین: ا. تتتتت
جیمین سریع رفت بدن بی هوش ا. ت رو دراغوش محکمی گرفت
جیمین: ا. ت ا. ت عشقم نفسم زندگیم بیا ببین کی امدع ا. ت عشقم منم ا. تتت *با گریه*
جیمین سرش را روی سینه ا.ت گذاشت که ناگهان........
ادامه دارد...
۵۶۹
۰۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.