فیک ستاره من( پارت۲۴)
فیک ستاره من( پارت۲۴)
یونا: ی. یونو م. م. مرده
جئونگ: عههه نههه زبونتو گاز بگیر
جیمین چی شده ا. ت چرا اینجوری
جیمین: وقتی رفتم کیف ا. ت رو زمین بود و خونی بود فک کردم مرده ولی بعد که دنبالش گشتم افتادم توی سرپایینی و ا. ت اونجا بود وقتی رفتم سمتش خونی بود بعد چشماشو باز کرد یه چیزی گفت و دباره بیهوش شد
یونا: چی گفت
جئونگ: اینن مهمم نیستت
جیمین ا. ت رو ببر تو چادر من الان میام
جیمین ا. ت رو برد تو چادر گذاشت بعد چند دقیقه جئونگ با یه جعبه تو دستش امد و زیپ چادر رو بست
جئونگ: جیمین لطفا یه کم اون ورتر بوره
جیمین یه کم کنار کشید جئونگ داشت زخمای ا. ت رو تمیز میکرد
ویو جیمین
با دیدن زخمای ا. ت قلبم پاره پاره شده بود اون یوچان عوضیی مشتاشو محکم فشار داد که با حرف جئونگ سرشو بالا اورد
جئونگ: کلمع اخر ا. ت چی بود
جیمین: م.....
جئونگ: جیمین بگو من از همه چی خبر دارم
جیمین: گفت قبول میکنه که مال من بشه
جئونگ: اه بلخره گفتش
جیمین: اهوم
جئونگ: خب ابن زخماش رو پانسمان کردم و تمیز کردم باید تا به هوش بیاد یکی اینجا مراقبش باشه
جیمین: من مراقبش میمونم
جئونگ: باشه من میرم بیرون
جئونگ رفت که یونا سریع امد پیش جئونگ
یونا: ا. ت چطوره
جئونگ: هنوز به هوش نیومد ولی زخماشو پانسمان کردم
یونا میخواست بره تو چادر که جئونگ جلوشو گرفت
جئونگ: بزار تنها باشن
یونا: چلااااااا من یونومو میخوام ببینم
جئونگ: اینو بعدا خود ا. ت بهت میگه الان بزار تنها باشن
یونا: باشه
بچه ها رفتن به کارشون ادامه دادن که مدیر با بلند گو گفت
مدیر: خبببب حیوانات وحشی لطفا اروممم باشیننن هعیییی گوریل اروم باشششش پارش کردییی
جیمین پیش ا. ت نشسته بود و موهاشو نوازش میکرد و.......
شرطا
۴۰تا کامنت
۴۰لایک
یونا: ی. یونو م. م. مرده
جئونگ: عههه نههه زبونتو گاز بگیر
جیمین چی شده ا. ت چرا اینجوری
جیمین: وقتی رفتم کیف ا. ت رو زمین بود و خونی بود فک کردم مرده ولی بعد که دنبالش گشتم افتادم توی سرپایینی و ا. ت اونجا بود وقتی رفتم سمتش خونی بود بعد چشماشو باز کرد یه چیزی گفت و دباره بیهوش شد
یونا: چی گفت
جئونگ: اینن مهمم نیستت
جیمین ا. ت رو ببر تو چادر من الان میام
جیمین ا. ت رو برد تو چادر گذاشت بعد چند دقیقه جئونگ با یه جعبه تو دستش امد و زیپ چادر رو بست
جئونگ: جیمین لطفا یه کم اون ورتر بوره
جیمین یه کم کنار کشید جئونگ داشت زخمای ا. ت رو تمیز میکرد
ویو جیمین
با دیدن زخمای ا. ت قلبم پاره پاره شده بود اون یوچان عوضیی مشتاشو محکم فشار داد که با حرف جئونگ سرشو بالا اورد
جئونگ: کلمع اخر ا. ت چی بود
جیمین: م.....
جئونگ: جیمین بگو من از همه چی خبر دارم
جیمین: گفت قبول میکنه که مال من بشه
جئونگ: اه بلخره گفتش
جیمین: اهوم
جئونگ: خب ابن زخماش رو پانسمان کردم و تمیز کردم باید تا به هوش بیاد یکی اینجا مراقبش باشه
جیمین: من مراقبش میمونم
جئونگ: باشه من میرم بیرون
جئونگ رفت که یونا سریع امد پیش جئونگ
یونا: ا. ت چطوره
جئونگ: هنوز به هوش نیومد ولی زخماشو پانسمان کردم
یونا میخواست بره تو چادر که جئونگ جلوشو گرفت
جئونگ: بزار تنها باشن
یونا: چلااااااا من یونومو میخوام ببینم
جئونگ: اینو بعدا خود ا. ت بهت میگه الان بزار تنها باشن
یونا: باشه
بچه ها رفتن به کارشون ادامه دادن که مدیر با بلند گو گفت
مدیر: خبببب حیوانات وحشی لطفا اروممم باشیننن هعیییی گوریل اروم باشششش پارش کردییی
جیمین پیش ا. ت نشسته بود و موهاشو نوازش میکرد و.......
شرطا
۴۰تا کامنت
۴۰لایک
۷۶۲
۰۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.