خیانت
#خیانت
ادامه پارت 6
جونگکوک:اوکی بیا بریم پیش مهمونا
ا.ت:باشه بریم
دست کوک رو گرفتم و رفتیم پیش مهمونا
از استرس داشتم میمردم داشتم به این فکر میکردم که اگه کوک منو اون پسره رو تو اون وضع میدید چی میشد
بعد از چند ساعت رقصیدن و الکل خوردن
مهمونی تموم شد و همه مهمونا رفتن فقط هارا و یوری و اون چندتا از دوستای کوک موندن(بچه ها اون پسره که رفته تو اتاق ا.ت از دوستای کوک هست)
به اجوما گفتم اتاقاشونو نشون بده
منو کوک رفتیم تو اتاقمون
ا.ت:وایییی چقد خستمممم هوفففف
جونگکوک:جدی؟ولی ما هنوز کار داریم
ا.ت:چه کاری؟
تموم شد
ادامه پارت 6
جونگکوک:اوکی بیا بریم پیش مهمونا
ا.ت:باشه بریم
دست کوک رو گرفتم و رفتیم پیش مهمونا
از استرس داشتم میمردم داشتم به این فکر میکردم که اگه کوک منو اون پسره رو تو اون وضع میدید چی میشد
بعد از چند ساعت رقصیدن و الکل خوردن
مهمونی تموم شد و همه مهمونا رفتن فقط هارا و یوری و اون چندتا از دوستای کوک موندن(بچه ها اون پسره که رفته تو اتاق ا.ت از دوستای کوک هست)
به اجوما گفتم اتاقاشونو نشون بده
منو کوک رفتیم تو اتاقمون
ا.ت:وایییی چقد خستمممم هوفففف
جونگکوک:جدی؟ولی ما هنوز کار داریم
ا.ت:چه کاری؟
تموم شد
۵.۳k
۰۱ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.