شعکس دوم استایل رها

شعکس دوم استایل رها
عکس سوم جواهرات رها
عکس سوم کفش رها
عکس چهارم هم استایل اعضا

ویو لیدیا
اون رها عوضی عشقمو ازم دزدید دختر عوضی
بهتره برم پیش الیسا چون رها عشق اونم دزدیده از خونه زدم بیرون رفتم پیش الیسا
الیسا :سلام
لیدیا: سلام
الیسا :کاری داشتی
لیدیا : اره از قدیم گفتن دشمن دشمنم دوستمه رها عشق منم از من دزدید بیا باهم دوست بشیم
الیسا : چراکه نه
لیدیا : فردا همه ایدل ها جمع میشن منو توه میریم باشه
الیسا : باشه
(پرش زمانی به فردا صبح )

ویو رها
با تابش نور به صورتم بیدار شدم ساعت ۱۲ بود باید ساعت ۶ اونجا باشیم پس رفتم یه دوش ۴۵ مینی گرفتم آمدم بیرون موهام رو خوشم کردم روتین پوستی مو انجام دادم لباسمو پوشیدم موهامو درست کردم میکاپ کردم دیدم ساعت ۵
جواهرات مو انداختم کفشمو پوشیدم رفتم پایین دیدم اعضا منتظره منن تا منو دیدن محوم شدن
نامجون : چقدر خوشگل شدی رها
جین : مثل فرشته ها شدی
جیهوپ : زیبا ترین دختری که دیدم
شوگا : مثل پرنسس ها شدی خوشگلم
تهیونگ : خیلی خوشگلی
جنکوگ : زیباتر از همه شدی ملکه ام
رها : مرسی شما هم خوشتیپ شدین
خوب بریم
اعضا: بریم
با اعضا رفتیم مهمونی اونجا لیدیا و الیسا رو دیدم بهشون محل ندادم معلوم بود که دارن حرص میخورن الان میخواستن بگم که کدوم گروه بهترینه
مجری : خوب می‌خوام بهترین گروه سال رو بهتون معرفی کنم با افتخار گروه بی تی اس

همه تشویقمون کردن ماهم رفتیم جایزه رو گرفتیم نامجون یکم سخنرانی کرد
رفتیم پایین پسر میز مون نشستیم
ایو و پارتنرش لی جونگ سوک آمدن پیشمون
لی جونگ سوک وایو : سلام
همه : سلام
یکم حرف زدیم احساس کردم یه نفر داره نگاهم می‌کنه سرمو بالا گرفتم که دیدم لی جونگ سوک در نگام می‌کنه اما من بهش نگاه نکردم فک کنم لی جونگ سوک از من خوشش میاد رفتم دستشویی تا یه آب به صورتم بزنم که دیدم لی جونگ سوک هم پشت سر من آمد پدرو بست
لی جونگ سوک : رها من ازت خوشم میاد
رها: من از تو خوشم نمیاد و تو پارامتر داری
و رفتم بیرون
رفتم پیش اعضا که لی جونگ سوک هم آمد
ایو : لی جونگ اگه یه روز بهای بین منو رها یکی مون رو انتخاب کنی کدومشون رو انتخاب می کنی ؟
لی جونگ سوک:رها
کاملا معلوم بود که ایو دلش شکست
مهمونی تموم شد رفتیم خونه چون که خیلی خسته مون بود خوابیدیم
دیدگاه ها (۳)

ویو رها با آلارم بیدارشدم روتین پوستی مو انجام دادم رفتم پا...

پارت اخر

همه : سرد ویو جیهوپ لیسا دوباره آمد اون از من خوشش میاد اما ...

ویو رها اولش از حرف لیدیا تعجب کردم اما بعدش به خودم آمدم مق...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟒عشق مافیاویو بورام ساعت 8:30 از تخت اومدم بیرون یه دوش...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط