ویو رها
ویو رها
با آلارم بیدارشدم روتین پوستی مو انجام دادم رفتم پایین صبحانه خوردم و رفتم تو اتاقم حوصلم سر رفت گفتم برم پیش کوک همین که درو باز کردم دیدم بالا تنه لخته سریع چشممو گرفتم که درو بست و منو کبوند به دیوار
رها : داری چیکار می کنی
جنکوگ : هیچی را ست ی چیکار داشتی
رها: حوصلم سر رفته بود گفتم بیام پیش تو
جنکوگ : چشماتو باز کن
رها : نه تو اول لباس بپوش
جنکوگ : گفتم چشماتو باز کن
رها : باشه چشمامو باز کردم بدن شیش تکه جنکوگ رو دیدم با اون تتو های دستش و موهای خیسش که ریخته رو صورتش خیلیهات جذاب شده بود یه دفعه دیدم دستمو گرفت و کشید روی بدنش و لباش رو کبوند رو لبام
اولش مقاومت کردم که جنکوگ از لبام دل کند منم سریع از اتاق رفتم بیرون همینطور که میدویدم افتادم روی نامجون
نامجون : رها خوبی
رها :اره
وسریع پاشدم و رفتم تو اتاقم
با آلارم بیدارشدم روتین پوستی مو انجام دادم رفتم پایین صبحانه خوردم و رفتم تو اتاقم حوصلم سر رفت گفتم برم پیش کوک همین که درو باز کردم دیدم بالا تنه لخته سریع چشممو گرفتم که درو بست و منو کبوند به دیوار
رها : داری چیکار می کنی
جنکوگ : هیچی را ست ی چیکار داشتی
رها: حوصلم سر رفته بود گفتم بیام پیش تو
جنکوگ : چشماتو باز کن
رها : نه تو اول لباس بپوش
جنکوگ : گفتم چشماتو باز کن
رها : باشه چشمامو باز کردم بدن شیش تکه جنکوگ رو دیدم با اون تتو های دستش و موهای خیسش که ریخته رو صورتش خیلیهات جذاب شده بود یه دفعه دیدم دستمو گرفت و کشید روی بدنش و لباش رو کبوند رو لبام
اولش مقاومت کردم که جنکوگ از لبام دل کند منم سریع از اتاق رفتم بیرون همینطور که میدویدم افتادم روی نامجون
نامجون : رها خوبی
رها :اره
وسریع پاشدم و رفتم تو اتاقم
- ۲.۹k
- ۱۲ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط