چندپارتی
#چند_پارتی
#مینسونگ
به سمت آسانسور رفتن و واردش شدن
چند نفر هم پشت سرشون وارد آسانسور شدن*مسن*
جیسونگ آروم دم گوش مینهو لب زد
_ یاا مینهو پابو سمت راستت رو نگا کن
اون پیری رو میبینی؟
+آره که چی
_میدونی اگه پیر بشی اینشکلی میشی؟
+مرسی
_خواهش :)
آسانسور وایساد و به سمت اتاق دکتر رفتیم و در زدیم ، بعد از اجازه ی ورود داخل شدیم
$اوه سلاممم
_سلامم خوبی دکی جون؟
$هعی آره خوبم تو چطوری گفتی که انگار دوباره خواب دیدی بشین تعریف کن
_هوم آره جدیدن خواب های مزخرفی میبینم
$ چی مثلا؟؟
_بزار از چند روز پیش شروع کنم
همینطور که تو طبیعت بودم و داشتم لذت میبردم یه اسب دیدم
اسبه حرف میزد و بهم گفت
بیا سوارم شو
منم خیلی از اسب سواری خوشم میاد فکر کنم برای همین خواب اسب دیدم
+یااا منم اسب میبینی چون سوار من شدی
_مینهو جان زر نزنی نمیگم لالی
داشتم میگفتم
$بله بفرمایید
_رفتمو سوار اسب شدم ولی بعداز چند ثانیه اسبه داشت داد میزد و میگفت که جیسونگ بس کن
وقتی چشمام رو باز کردم همسرم رو دیدم که سوارش شودم.... بله
روی دل مینهو جان سواری میکردم
+و برای همینه دلم درد میکنه
همش تقصیر توعه سنجابِ اسب سوارِ وحشییی
_میشه بزنمت؟
+زورت نمیرسه جوجو
_عه؟جدی؟
+آر_
نزاشتم ادامه ی حرفش تموم بشه و پریدم و موهاشو کشیدم و سر شونشو گاز گرفتم.
+عاااااااای وحشی سگگگژممسینم
$آروم باشیددد(درحال گسسته شدن)
دکتر از خنده پخش زمین بود و منیهو سر شونشو گرفته بود
هوفی کردم و لب زدم
_من زورم نمیرسید؟؟
وحالا مینهو بود که به سمت من میومد..
_میخوای چیکار ک_؟
یهو دیدمرو هوام و دارم بالا پایین میشم.
+میتونم به عنوان وزنه ازت استفاده کنم.
$وای نگاهشون کننن(پاره شد)
_بزارم زمین الان میوفتم بی ناموسسس
+بیوفتی فوقش میوفتی تو بغل خودم..
$نه خوشم اومددد قشنگ بود.
_از حرفی که زد خون به لپام هجوم آورد و قرمز شدم.
_خفه شو مرتیکه
+خب بیا پایین دیگه
براید استایل بغلم کردو گذاشتم روی صندلی.
#مینسونگ
به سمت آسانسور رفتن و واردش شدن
چند نفر هم پشت سرشون وارد آسانسور شدن*مسن*
جیسونگ آروم دم گوش مینهو لب زد
_ یاا مینهو پابو سمت راستت رو نگا کن
اون پیری رو میبینی؟
+آره که چی
_میدونی اگه پیر بشی اینشکلی میشی؟
+مرسی
_خواهش :)
آسانسور وایساد و به سمت اتاق دکتر رفتیم و در زدیم ، بعد از اجازه ی ورود داخل شدیم
$اوه سلاممم
_سلامم خوبی دکی جون؟
$هعی آره خوبم تو چطوری گفتی که انگار دوباره خواب دیدی بشین تعریف کن
_هوم آره جدیدن خواب های مزخرفی میبینم
$ چی مثلا؟؟
_بزار از چند روز پیش شروع کنم
همینطور که تو طبیعت بودم و داشتم لذت میبردم یه اسب دیدم
اسبه حرف میزد و بهم گفت
بیا سوارم شو
منم خیلی از اسب سواری خوشم میاد فکر کنم برای همین خواب اسب دیدم
+یااا منم اسب میبینی چون سوار من شدی
_مینهو جان زر نزنی نمیگم لالی
داشتم میگفتم
$بله بفرمایید
_رفتمو سوار اسب شدم ولی بعداز چند ثانیه اسبه داشت داد میزد و میگفت که جیسونگ بس کن
وقتی چشمام رو باز کردم همسرم رو دیدم که سوارش شودم.... بله
روی دل مینهو جان سواری میکردم
+و برای همینه دلم درد میکنه
همش تقصیر توعه سنجابِ اسب سوارِ وحشییی
_میشه بزنمت؟
+زورت نمیرسه جوجو
_عه؟جدی؟
+آر_
نزاشتم ادامه ی حرفش تموم بشه و پریدم و موهاشو کشیدم و سر شونشو گاز گرفتم.
+عاااااااای وحشی سگگگژممسینم
$آروم باشیددد(درحال گسسته شدن)
دکتر از خنده پخش زمین بود و منیهو سر شونشو گرفته بود
هوفی کردم و لب زدم
_من زورم نمیرسید؟؟
وحالا مینهو بود که به سمت من میومد..
_میخوای چیکار ک_؟
یهو دیدمرو هوام و دارم بالا پایین میشم.
+میتونم به عنوان وزنه ازت استفاده کنم.
$وای نگاهشون کننن(پاره شد)
_بزارم زمین الان میوفتم بی ناموسسس
+بیوفتی فوقش میوفتی تو بغل خودم..
$نه خوشم اومددد قشنگ بود.
_از حرفی که زد خون به لپام هجوم آورد و قرمز شدم.
_خفه شو مرتیکه
+خب بیا پایین دیگه
براید استایل بغلم کردو گذاشتم روی صندلی.
- ۴.۴k
- ۲۲ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط