چندپارتی
#چند_پارتی
#مینسونگ
(علامت جیسونگ_ / علامت مینهو +)
ویو جیسونگ
با نوری که از پنجره مستقیم رفت تو چشمم بیدار شدم
_ای مینهوی پدرصگ دیشب بهت گفتم که پرده رو بکش :/
+هوممم؟*خواب آلود
_بیدارشو ببینممممممممم
مینهورو از روی تخت پرت دادم پایین و پاشوم رفتم سمت دستشویی و کارای لازمه رو انجام دادم و رفتم آشپز خونه
_مینهو پابو بیا صبحونه
بعدشم باید منو ببری پیش مشاورم !
هوی مینهوو
+هان جیسونگ بس کن بابا تا کی میخوای بری پیش مشاور فایده نداره پسر تو خل شدی*زدم به پیشونیش*
_زر نزن بیا صبحونه تو بخور *نون تست رو کردم تو دهنش که خفه شه:)*
+باشه بابا سنجاب وحشیی
رفتم تو اتاق و از روی تاب مشکیم که هودی سرمه ایی پوشیدم و یه شلوار بگ
_مینهو پابو صبحونه خوردی؟
+آره برم آماده شم الان میام*نیشخند*
_نیشت چرا بازه پسر؟؟
+زیپ شلوارت رو نکشیدی :)
_اوه شت *کشید بالا زیپشو*
مینهو رفت اتاق و آماده شد و اومد *با جیسونگ ست کردن*
تو ماشین زنگ زدم به مشاورم که ببینم اصلا وقت دره برم پیشش یا نه :/
(علامت مشاور $)
مکالمه :
$بله ؟
_الو دکی جون وقت داری بیام پیشت؟
&بله وقت که هست ولی...
_ولی ؟؟
$بازم خواب دیدی؟؟
_آره حالا میام پیشت تعریف میکنم ، فعلا
$باشه به سلامت برسی اینجا
_بای
+وقت داشت؟
_آره گاز بدههه مینهو
+دلم درد میکنه وقتی پدال رو با پا فشار میدم بهم فشار میاد
_اوخی میخوای من بشینم؟
+نه نه دل درد بهتر از مردنه
_باشه
۴۵ دقیقه بعد :
رسیدن به ساختمون دکتر و ماشین رو پارک کردن و پیاده شدن
+هوفف...ای این دکتره از جنگل آمازون اومده انگار هرچی میری پیشش بدتر میشی
_مینهو جان زر نزن بیا بریم تو :)
+چشم
به سمت آسانسور رفتن و واردش شدن
چند نفر هم پشت سرشون وارد آسانسور شد
#مینسونگ
(علامت جیسونگ_ / علامت مینهو +)
ویو جیسونگ
با نوری که از پنجره مستقیم رفت تو چشمم بیدار شدم
_ای مینهوی پدرصگ دیشب بهت گفتم که پرده رو بکش :/
+هوممم؟*خواب آلود
_بیدارشو ببینممممممممم
مینهورو از روی تخت پرت دادم پایین و پاشوم رفتم سمت دستشویی و کارای لازمه رو انجام دادم و رفتم آشپز خونه
_مینهو پابو بیا صبحونه
بعدشم باید منو ببری پیش مشاورم !
هوی مینهوو
+هان جیسونگ بس کن بابا تا کی میخوای بری پیش مشاور فایده نداره پسر تو خل شدی*زدم به پیشونیش*
_زر نزن بیا صبحونه تو بخور *نون تست رو کردم تو دهنش که خفه شه:)*
+باشه بابا سنجاب وحشیی
رفتم تو اتاق و از روی تاب مشکیم که هودی سرمه ایی پوشیدم و یه شلوار بگ
_مینهو پابو صبحونه خوردی؟
+آره برم آماده شم الان میام*نیشخند*
_نیشت چرا بازه پسر؟؟
+زیپ شلوارت رو نکشیدی :)
_اوه شت *کشید بالا زیپشو*
مینهو رفت اتاق و آماده شد و اومد *با جیسونگ ست کردن*
تو ماشین زنگ زدم به مشاورم که ببینم اصلا وقت دره برم پیشش یا نه :/
(علامت مشاور $)
مکالمه :
$بله ؟
_الو دکی جون وقت داری بیام پیشت؟
&بله وقت که هست ولی...
_ولی ؟؟
$بازم خواب دیدی؟؟
_آره حالا میام پیشت تعریف میکنم ، فعلا
$باشه به سلامت برسی اینجا
_بای
+وقت داشت؟
_آره گاز بدههه مینهو
+دلم درد میکنه وقتی پدال رو با پا فشار میدم بهم فشار میاد
_اوخی میخوای من بشینم؟
+نه نه دل درد بهتر از مردنه
_باشه
۴۵ دقیقه بعد :
رسیدن به ساختمون دکتر و ماشین رو پارک کردن و پیاده شدن
+هوفف...ای این دکتره از جنگل آمازون اومده انگار هرچی میری پیشش بدتر میشی
_مینهو جان زر نزن بیا بریم تو :)
+چشم
به سمت آسانسور رفتن و واردش شدن
چند نفر هم پشت سرشون وارد آسانسور شد
- ۴.۷k
- ۲۲ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط