پارت۹:
پارت۹:
«ویو نیلیکا »
رفتم داخل حیاط سومی و بچه ها رو دیدم رفتم سمتشون.
نیلیکا: سلاممممممم من آمده ام وای وای .
سومی: سلاممممم خوش آمدی وای وای.
بعد همو بغل کردیم.
سوجون: سلام خانم زیبا.
نیلیکا: مرسی زیبایی از خود شما است.😉
یونجون: سلام عزیزم عزیزم سلام.
یهو یونجون بغلم کرد و دم گوشم گفت.
یونجون: از اون مرتیکه میگیرمت و مال خودم میشی.
پشمام ریخت. یهو زنگ خورد همه رفتیم سر کلاس.
معلم: خب بچه ها به گفته مدیر جاها جابه جا میشه. نیلیکا و سوجون کنار هم و سومی و یونجون پشت سر اون دو تا بقیه بچه ها رو هم اعلام کرد.
«پرش زمانی بعد درس»
زنگ خورد رفتیم تو حیاط یهو لورا اومد سمتم .
لورا: با هام بیا.
باهاش رفتم کنجکاو بودم چی می خواد بگه .
رفتیم پشت مدرسه .
نیلیکا: چکارم دار.....
خواستم حرف بزنم که با سیلی که تو گوشم خورد حرفم قطع شد .
لورا: تو غلط میکنی با اون پسره وارد رابطه شدی.
نیلیکا: به تو چه ز.یر خوا.ب .
لورا خواست بزنتم دستوشو گرفتم و پیچوندم زدمش به دیوار و گفتم:
نیلیکا: دیگه سر به سر من نذار جن.ده و از اونجا رفتم .
سومی: عهههه اومدی چکارت داشت؟
نیلیکا: هیچی ک.سشر و زد تو صورتم.
یونجون: چه گوهی خورد؟
نیلیکا: ولش کن منم تلافی کردم.
یهو لورا اومد و دیدم دستش و گرفته فکر کنم شکستمش.
نیلیکا: اینم تلافیم.
سوجون: دمت گرم یادم باشه دیگه اعصبانیت نکنم چون میترسم جر بخورم.
همه:😂😂😂
بعد رفتیم سر کلاس.
«ویو نیلیکا »
رفتم داخل حیاط سومی و بچه ها رو دیدم رفتم سمتشون.
نیلیکا: سلاممممممم من آمده ام وای وای .
سومی: سلاممممم خوش آمدی وای وای.
بعد همو بغل کردیم.
سوجون: سلام خانم زیبا.
نیلیکا: مرسی زیبایی از خود شما است.😉
یونجون: سلام عزیزم عزیزم سلام.
یهو یونجون بغلم کرد و دم گوشم گفت.
یونجون: از اون مرتیکه میگیرمت و مال خودم میشی.
پشمام ریخت. یهو زنگ خورد همه رفتیم سر کلاس.
معلم: خب بچه ها به گفته مدیر جاها جابه جا میشه. نیلیکا و سوجون کنار هم و سومی و یونجون پشت سر اون دو تا بقیه بچه ها رو هم اعلام کرد.
«پرش زمانی بعد درس»
زنگ خورد رفتیم تو حیاط یهو لورا اومد سمتم .
لورا: با هام بیا.
باهاش رفتم کنجکاو بودم چی می خواد بگه .
رفتیم پشت مدرسه .
نیلیکا: چکارم دار.....
خواستم حرف بزنم که با سیلی که تو گوشم خورد حرفم قطع شد .
لورا: تو غلط میکنی با اون پسره وارد رابطه شدی.
نیلیکا: به تو چه ز.یر خوا.ب .
لورا خواست بزنتم دستوشو گرفتم و پیچوندم زدمش به دیوار و گفتم:
نیلیکا: دیگه سر به سر من نذار جن.ده و از اونجا رفتم .
سومی: عهههه اومدی چکارت داشت؟
نیلیکا: هیچی ک.سشر و زد تو صورتم.
یونجون: چه گوهی خورد؟
نیلیکا: ولش کن منم تلافی کردم.
یهو لورا اومد و دیدم دستش و گرفته فکر کنم شکستمش.
نیلیکا: اینم تلافیم.
سوجون: دمت گرم یادم باشه دیگه اعصبانیت نکنم چون میترسم جر بخورم.
همه:😂😂😂
بعد رفتیم سر کلاس.
۴.۵k
۲۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.