خوناشامجذابمن

#خوناشام_جذاب_من🍷🫴🏻
#پارت31




4 روز گذشته و.... ما خونه آلفا هستیم. تو این 4 روز خیلی چیزها رو فهمیدیم چیزایی که روحمونم خبر نداشته.


سربازای تهیونگ دنبالمون بودن و گفته بودن هرکسی که مارو بهشون تحویل بده 5 کیسه پر سکه طلا بهش میدن.


.............

بعد از اینکه شام خوردیم رفتیم تا بخوابیم.

ذهنم خیلی مشغول بود. توی این چندروز خیلی آلفا بهمون لطف کرده بود و باید یجوری لطفشو جبران میکردیم


یوری رو صدا زدم جواب نداد فکر کردم خوابه اما بعدش صدای گرفتش بلند شد.

_بله؟

به طرفش برگشتمو شروع کردم به حرف زدن

بعد اتمام حرفام یوری پیشنهادمو پذیرفتو ادامه داد......

_میگم من حدود 8 تا سکه دارم که فکر کنم تو دهکده آلفا ها زیاد باشه

میتونیم 4 تاشو برای خورد و خوراک خودمون برداریم 4 تاشو کنار یه نامه به آلفا بدیم.

سری تکون دادمو به سقف چوبی کلبه زل زدم

نمیدونم چیشد که به خواب عمیقی فرو رفتم.......
دیدگاه ها (۱)

#خوناشام_جذاب_من🍷🫴🏻#پارت33بالاخره رسیدیم به دهکده پری هاخیلی...

#خوناشام_جذاب_من🍷🫴🏻#پارت34همون لحظه پیرمرد کوچیک اندامی با ی...

#خوناشام_جذاب_من🍷🫴🏻#پارت30با صدای تکخندش به خودم اومدم. ~آرو...

خب بچه ها الان پارت خون اشام جذاب من رو میزارم اگه اشتباهی چ...

فرار من

قاصدک کوچولوی من💔🥀پارت2ویو تنا: آروم برگشتم پشت سرمو نگاه کر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط