ملودیتلخ

ملودی_تلخ🍷
Part: 14

ابروم رفته بود
سرخ شده بودم و نمی دونستم چکار کنم

+ لل للباس ا اای اینجا ندارم

سرفه میکرد و حالش زیاد خوب نبود

حس کردم یهو زبونشو روی لب هاش کشید
بعد پوکر نگاه بهم کرد

_ میگم لباس هاتو بیارن برات
بیرون رفت و درو بست

میشنیدم صدای ندیمه هارو
نگران حال تهیونگ بودن
مطمئن بودم که چیزی ندیدن چون تهیونگ سریع پتو رو دورم پیچید
الان باید ازش تشکر کنم؟

ولی اون بود که منو اورد اینجا

حوصله ام سر رفته بود جلوی اینه رفتم و پتو رو انداختم اما به محض اینکه پتو رو انداختم در اتاق باز شد و...

༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
دیدگاه ها (۰)

ملودی_تلخ🍷Part: 15جیغ کشیدم و هیرون پتو رو دوباره دورم جمع ک...

ملودی_تلخ🍷Part: 16جیغ خفه ای کشیدم اروم میخندید +خیلی بی حیا...

ملودی_تلخ🍷Part: 13هرچی میکشیدم بیرون نمی اومدخم شدم تا لباس ...

ملودی_تلخ🍷Part: 12با ترس به جلو قدم گذاشتم و بیرون رفتم چند ...

P44ا.تاینجا کجاست ؟متروکه؟وای ....چقدر سرم درد می‌کنه نگاهی ...

آیدل خلافکار ...

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۴۱۵حس کردم دارم خفه میشم. ارنج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط